در بیوگرافی فریدون جوادی معشوقه فرح پهلوی می توانید با یکی از نزدیک ترین افراد به فرح پهلوی اقای فریدون جوادی ناگفته ها و عاقبت او بیشتر َآشنا شوید.
بیوگرافی فریدون جوادی معشوقه فرح پهلوی
فریدون جوادی معشوقه فرح پهلوی از قدیمیترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس و در واقع اولین دوست او در فرانسه بود.» به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود.
ماجرای سفر با جوادی به خجیر
در مسافرتی که فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بود که یکی از سربازان گارد آنها را دید. سرباز چون جرئت اعتراض به فرح را نداشت، به فریدون جوادی اعتراض میکند. این سرباز از لرهای خرمآباد بود و چون متعصب بود، نزد فرماندهاش سرهنگ بیگلری رفت و گفت: «ما خیال میکردیم که از یک زن عفیفه نگهبانی میکنیم و نمیدانستیم که اینطور مسائل هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یک مغازه مرخص کردند.
بی پروای فرح از رابطه
رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد، امر غیرمنتظرهای جلوه نمیکرد و تنها در موقع بروز رقابتها و حسادتها تجلی میکرد. فرح نهتنها از فاش شدن این ماجرا واهمهای نداشت، بلکه دستور داد تا اتاق یکی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد.ملکه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً کاری میکرد که به محمدرضا لطمه بخورد.»
نظر ملکه مادر در مورد رابطه با جوادی
ملکه مادر در عکسالعمل به این ماجرای عشقی مینویسد: «خب چه کار میتوانستم بکنم؟ اگر میخواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت میشد. این بود که خودم فرح را خواستم که به او نهیب زدم و زنیکه گدازاده خجالت نمیکشی این قبیل کارها را جلوی چشم کارکنان دربار انجام میدهی؟» البته ملکه پهلوی درباره غیرت محمدرضا گزافهگویی میکند. چطور ممکن است شاهی که خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی میپرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملکه تأییدی بر استنباط ما باشد.
فرح گفت: «درست گفتهاند، شاه میبخشد؛ شیخ علیخان نمیبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایینتنهام را دارم!»اختیار پایینتنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. یک بار دیگر که فرح به خاطر خوابیدن با فریدون جوادی در یک اتاق، در بیمارستان قاهره مورد اعتراض احمدعلی انصاری قرار گرفت، همین پاسخ را داد که همه «اختیار پایینتنه خودشان را دارند.»
فرح پهلوی و رابطه های نا محدود
ماجرای عشقی دیگر فرح با بژورن مایرولد است. فرح یک شب در کافه محله لاتن با وی که یک دانشجوی نروژی بود، آشنا شد و «این آشنایی یک عشق آتشین بین آنها ایجاد کرد. در ابتدا، کار آنها لاس زدنهای پاک! بود، ولی دیری نپایید که این لاس زدنها تبدیل به بوسههای بسیار عاشقانه شد.»
این رابطه همچنان برقرار بود تا اینکه فرح چند وقت بعد ناپدید شد. پس از آن بژورن از روزنامهها فهمید که فرح نامزد شاه ایران شده است. فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وی رساند. فرح به وی گفت: «بژورن من همان هستم که بودم، برای تو ملکه یا علیاحضرت نیستم، فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده که دوستی ما در قلب ما هر طوری که شده است، باقی بماند.»
فریدون جوادی