بیوگرافی همسر شهید مطهری
در بیوگرافی همسر شهید مطهری شما همراهان سایت عکس نوشته می توانید با خانم عالیه روحانی و ناگفته های زندگیش آشنا شوید.
بیوگرافی همسر شهید مطهری
خانم عالیه روحانی همسر شهیدآیت الله مطهری متولد 1317 ، از خانواده ثروتمندی بودن که در سن 14 سالگی با آقای مطهری ازدواج کردند.
خانواه و روحیات
من بسیار دختر با نشاط و فعالی بودم. آن روزها دخترها کمتر درس میخواندند و درس خواندن آنها هم عجیب و هم دشوار بود، ولی من در همان شرایط در خانوادهای بزرگ شده بودم که زبان فرانسه میخواندم. مادرم راضی نبودند من که با رفاه بزرگ شده بودم، گرفتار زندگی محدود و حتی میتوان گفت فقیرانه یک مرد روحانی شوم! از سوی دیگر از طرف خانواده مادری هم چندین و چند خواستگار ثروتمند، صاحب منصب و اسم و رسمدار داشتم و مادرم اصرار داشتند با یکی از آنها ازدواج کنم.
ازدواج و آشنایی
من خیلی جوان بودم که با ایشان ازدواج کردم. پدرم روحانی و مادرم از خانواده متمولی بودند. آقای مطهری شاگرد پدرم بودند و پدرم فوقالعاده به ایشان علاقه داشتند و فکر میکردند اگر ایشان را از دست بدهند، در واقع گوهر گرانبهایی را از دست دادهاند و انصافاً هم درست فکر میکردند. تفاوت سنی من و آقای مطهری زیاد بود و خود ایشان هم آنطور که بعدها فهمیدم ترجیح میدادند همسری را انتخاب کنند که اینقدر جوان نباشد، ولی پدرم معتقد بودند فردی با خصلتهای آقای مطهری، هر سن و سالی که داشته باشد انسان یگانه و ممتازی است و تفاوت سن و مسائلی از این قبیل در برابر علم، دانش و تدبیر ایشان هیچ ارزشی ندارد.
زندگی در فقر
قطعاً سخت بود و زندگی با آقای مطهری در چند سال اول بهقدری از نظر معیشت دشوار بود که بالاخره ایشان به خاطر اینکه از این نظر وضعیت بهتری پیدا کنیم، قم را که بسیار به آن علاقه داشتند، رها کردند و به تهران آمدیم.
شهادت همسر
استاد مطهری در سن ۵۷ سالگی سه ماه پس از پیروزی انقلاب توسط گروهک فرقان ترور شد. یازدهم اردیبهشت ۵۷ ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه راهی منزل دکتر سحابی برای شرکت در جلسه ای بودند که حادثه ترور به وقوع پیوست
گاهی فکر میکنم واقعاً چطور توانستم این مصیبت بزرگ را تاب بیاورم. بعد از تشییع جنازه، خدمت امام رفتیم. ایشان بسیار ناراحت و متأثر بودند و خیلی تلاش کردم گریه و بیتابی نکنم. امام فرمودند: «نمیدانم من باید به شما تسلیت بگویم یا شما به من تسلیت بگویید. فرزند عزیزی را از دست دادهام.» حاج احمد آقا میگفتند: امام یک رادیوی کوچک داشتند که با آن به اخبار گوش میدادند. موقعی که آقای مطهری شهید میشوند، احمد آقا رادیو را برمیدارند و پنهان میکنند، چون از این بیم داشتند که حال امام با شنیدن این خبر بد شود. امام نیمه شب هرچه دنبال رادیو میگردند پیدا نمیکنند. احمد آقا میگفتند: مانده بودیم این خبر را چطور به ایشان بدهیم. به هر حال صبح امام اخبار را گوش میدهند و مطلع میشوند. ایشان که هیچوقت اختیار از کف نمیدادند و همیشه با صلابت و با وقار بودند، اشک میریزند.
امداد غیبی
یک بار سکته مغزی کردم و در بیمارستان بستری شدم. شدت سکته به حدی بود که صورت و بدنام فلج شد و پزشکان از من قطع امید کردند. البته خودم بر این باور بودم که علم فقط به بعضی از امور پاسخ میدهد و سایر امور از حیطه ادراک ما بیرون هستند. تقریباً همه غیر از خودم از بازگشت و سلامتیام ناامید شده بودند، چون حتی در این حد که روی پاهایام بایستم و یا دستهایام را صاف کنم و وضو بگیرم توان نداشتم.یک شب به ائمه اطهار(ع) متوسل شدم و از آقای مطهری خواستم مثل همیشه کمکام کنند. آن شب ایشان را خواب دیدم و بیآنکه کلمهای با هم حرف بزنیم، حس کردم دارند به من میگویند از جا بلند شو. بیدار که شدم حس کردم میتوانم دستهایام را تکان بدهم. فردای آن روز هم با کمک بچهها از جا بلند شدم و کم و بیش روی پاهایام ایستادم. دو روز بعد هم به خانه برگشتم و بدون کمک کسی ایستاده نماز خواندم و تمام عوارض سکته سخت از بدنام محو شد. در هر حال خیلی سخت است عمری با چنین انسان عزیز و شریفی زندگی کنی و بعد به این شکل دردناک او را از دست بدهی.
ماجرای بافت قالی
ایشان پانزده ساله بود که در خواب میبیند در میدان شهدا عدهای لباس سیاه پوشیده و عکسهای آقای مطهری را بالا بردهاند و سینه میزنند و میگویند باز عاشورا شده است. ایشان در خواب یکی از آن عکسها را میگیرد و به سینه میفشارد و نزد خود عهد میکند روزی این عکس را میبافد. ایشان از خواب که بیدار میشود خبر شهادت آقای مطهری را میشنود. حدود 25 سال از این ماجرا میگذرد و در این فاصله ایشان قالیبافی را از پدر هنرمندشان یاد میگیرند تا چند سال پیش که از کنگره حکمت مطهر به ایشان زنگ میزنند و میگویند تصویر آقای مطهری را ببافند و دستمزد خوبی هم پیشنهاد میکنند. چهار ماه هم بیشتر فرصت نداشتند. ایشان فکر میکنند این فرصت برای انجام چنین کار بزرگی خیلی کم است، ولی بعد به یاد خوابی که در پانزده سالگی دیده بودند میافتند و احساس میکنند باید این قالی را ببافند. شروع به کار میکنند و بافت قالی در ظرف دو ماه و چند روز به پایان میرسد. ایشان میگویند در طول بافت این قالی همواره با وضو و مشغول ذکر گفتن بودند و انتخاب و چگونگی بافت را خود شهید به ایشان الهام کردند.
فوت
اعظم (عالیه) روحانی، همسر شهید مرتضی مطهری در سن ۸۴ سالگی دار فانی را وداع گفت.