عکس مسی برای پروفایل
در عکس مسی برای پروفایل شما همراهان عزیز می توانید عکس های مخصوص پروفایل از بهترین بازیکن فوتبال جهان مسی را به همراه والپیپر های خاص مشاهده کنید با کیفیت عالی.
عکس مسی برای پروفایل
لیونل آندرس مسی بازیکن فوتبال آرژانتینی است که برای باشگاه پاری سن ژرمن و تیم ملی آرژانتین در پست مهاجم و وینگر بازی میکند. وی تنها بازیکن تاریخ فوتبال است که ۶ بار فاتح عنوان بهترین بازیکن سال فیفا، ۷ بار برندهٔ توپ طلا و ۶ بار برنده کفش طلای اروپا شدهاست
لطفی کن و تیری دگرم سوی دل انداز
کان تیر نخستین که زدی بر جگر افتاد …
عکس مسی در پاریس
امشب به قصۀ دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
این دُر همیشه در صدف روزگار نیست
می گویمت ولی تو کجا گوش می کنی
زیباترین عکس مسی
دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه! با که دست در آغوش می کنی؟
در ساغر تو چیست که با جرعۀ نخست
هشیار و مست را همه مدهوش می کنی
می جوش می زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می کنی
گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی
جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش می کنی
سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع
زین داستان که با لب خاموش می کنی
اگر نداشت تو را پس چگونه طاقت داشت
همین دلی که به بد قولی تو عادت داشت
به جای خیره به هم، هم کلام هم بودیم
اگر به جای نگاهم لبم صراحت داشت
نگاه از تو ندزدیده ام ولی چشمت
به نام پلک زدن نیت خیانت داشت
درون باغچه ی من شکوفه می دادی
زمانه دانه ای ارزن اگر عدالت داشت
زمین به وفق مراد زمانه می چرخید
به ما رسید ولی قصد استراحت داشت
عکس مسی برای تصویر زمینه
در این سرما و باران یار خوشتر
نگار اندر کنار و عشق در سر
نگار اندر کنار و چون نگاری
لطیف و خوب و چست و تازه و تر
در این سرما به کوی او گریزیم
که مانندش نزاید کس ز مادر
در این برف آن لبان او ببوسیم
که دل را تازه دارد برف و شکر
مرا طاقت نماند از دست رفتم
مرا بردند و آوردند دیگر
خیال او چو ناگه در دل آید
دل از جا می رود الله اکبر
عکس مسی در آرژانتین
بنشين كنارم يك غزل مهمانِ من باش
امشب چراغِ كلبهٔ ويرانِ من باش
كافر شدم، يك معجزه كافيست، بی شك
با تو مسلمان میشوم قرآنِ من باش
در اين هياهو كه كسي پشتِ كسي نيست
تو تا ابد همراه و هم پيمانِ من باش
من دارِ قالی میشوم، زيبای خوشنقش
نقش و نگارِ قالی كرمانِ من باش
بنشين كه شعرِ تازه میريزم به فنجان
با من بنوش و مست شو مهمانِ من باش
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کُندهٔ ما یادگاری تازه خواهد یافت
دهانت جوجههایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجهٔ تو اعتباری تازه خواهد یافت
بدین سان که من و تو از تفاهم عشق میسازیم
از این پس عشقورزی هم، قراری تازه خواهد یافت
من و تو عشق را گستردهتر خواهیم کرد، آری
که نوع عاشقان از ما تباری تازه خواهد یافت
تو خوب مطلقی، من خوبها را با تو میسنجم
بدین سان بعد از این خوبی، عیاری تازه خواهد یافت
جهان پیر این دلگیر هم، با تو، کنار تو
به چشم خستهام، نقش و نگاری تازه خواهد یافت
تا رخت دل اندر سر زلف تو نهادیم
بر رخ ز غم عشق تو خونابه گشادیم
در کار تو جان را به جفا نیست گرفتیم
در راه تو رخ را به وفاراست نهادیم
در آرزوی روی تو از دست برفتیم
واندر طلب وصل تو از پای فتادیم
چون فتنه دیدار تو گشتیم به ناکام
در بندگی روی تو اقرار بدادیم عکس مسی
تا بسته بند اجل خویش نگردیم
از بند غم عشق تو آزاد مبادیم
نی نی به اجل هم نرهیم از غم عشقت
با عشق تو میریم که با عشق تو زادیم
گرفت باد به بازی سپاهِ مویِ مرا
همان دقیقه که دیدی به خواب، رویِ مرا
به رقص آمدم و موج زد لباسِ تنم
شنیدی از همه سو بانگِ «های» و «هویِ» مرا
تو خواب بودی و مَردی میانِ رؤیاها_
گرفت مثلِ همان خواب، رنگ و بویِ مرا
میانِ خرمنِ عمرم، شبیهِ صاعقه ای_
نگاهِ گرمِ تو سوزاند آرزویِ مرا
منم که لیلی ام؛ این داستان عوض شده است
شکست ساقیِ مجنونِ من، سبویِ مرا!
از این به بعد، دلم آهنی ست ذوب شده عکس مسی
که اشک هایِ تو تغییر داده خویِ مرا
صعودِ مرتبه ی عاشقی ست «رسوایی»
خدا کند که بریزند آبرویِ مرا!
از من بخواه یک شبه آتشفشان شوم
با یک اشاره آتش و سنگ روان شوم
وقتی که امر، امر تو باشد امیر من
کاری بزرگ نیست، بخواه آسمان شوم
بگذار سر به سینهٔ این آسمان سرد
تا در کنار چشم تو خورشیدبان شوم
اینها همه به پای تو هیچ است، حاضرم
گلچینی از تمام زنان زمان شوم
اما نخواه دور شوم، نه! همین بس است
تا پایتخت زلزلههای جهان شوم
عکس مسی ۲۰۲۲
به بوسهای ز دهان تو آرزومندم
فغان که با همه حسرت به هیچ خرسندم
تو از قبیله خوبان سست پیمانی
من از جماعت عشاق سخت پیوندم
برید از همه جا دست روزگار مرا
بدین گناه که در گردنت نیفکندم
شرار شوق تو بر میجهد ز هر عضوم
نوای عشق تو سر میزند ز هر بندم
اگر تو داغ گذاری چگونه نپذیرم
و گر تو درد فرستی چگونه نپسندم عکس مسی
عکس نوشته مسی
این شهر دلگیر است اینجا جای ما نیست
وقتی نباشی، آه! دنیا جای ما نیست
باران گرفت و یاد تو افتاده بودم
گیرم که دریا هم شد اما جای ما نیست
یا آن که برگردان به ما آن رفته را یا
ما را ببر، اینجا خدایا جای ما نیست
من شور دریا را ندارم در سر اما
این برکۀ بی آبِ تنها جای ما نیست
ما ساکنان خلوت خاموش خویشیم
در بین این فریاد و غوغا جای ما نیست
دنیا برایم مثل زندان است، برگرد عکس مسی
وقتی نباشی، آه! دنیا جای ما نیست
عکس مسی با توپ طلا
ابریست کوچه کوچه، دل من، خدا کند
نم نم، غزل ببارد و توفان به پا کند
حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است
چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند
مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید
شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند
با واژه های از رمق افتاده آمدم
می خواست این غزل به شما اقتدا کند
حالا اجازه هست شما را از این به بعد
این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟
مادر! دوباره کودک بی تاب قصه ات …
تا اینکه لای لای تو با او چه ها کند
یادش بخیر مادرم از کودکی مرا
می برد تکیه تکیه که نذر شما کند
یادم نمی رود که مرا فاطمیه ها
می برد با حسین شما آشنا کند
در کوچه های سینه زنی نوحه خوان شدم
تا داغ سینۀ تو مرا مبتلا کند
مادر! دوباره زخم شما را سروده ام
باید غزل دوباره به عهدش وفا کند:
یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه مانده بود
دست تو را چگونه ز مولا جدا کند عکس مسی
باور نمی کنم که رمق داشت دست تو
مجبور شد که دست علی را رها کند…
عکس مسی و رونالدو برای پروفایل
تو روی خاک بودی و درگیر خار بود
چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند
نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده ات
این خاک معصیت زده را کربلا کند
زخمی که تو نشان علی هم نداده ای
چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند
باید شبانه داغ علی را به خاک برد
نگذار روز، راز تو را برملا کند…
گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟
افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند
با بغض، مردی آمد از این کوچه ها گذشت
می رفت تا برای ظهورش دعا کند
از کوچه ها گذشت … و باران شروع شد
پایان شعر بود که توفان شروع شد
عکس مسی