عکس کبوتر برای پروفایل
در عکس کبوتر برای پروفایل شما می توانید سری جدید از عکس های جدید کفتر یا کبوتر را با کیفیت عالی مشاهده کنید.
کبوتر ای دل طمع مدار که بی غم گذارمت
وین هم قبول کن که به جان دوست دارمت
تاراج عافیت نبود کار دوستان
وین هم ز دوستیست که دشمن شمارمت
صد ره شکستهای دلم از جور، هیچگاه
نگشودهای نقاب که معذور دارمت
عرفی ز آه و ناله خموشی، دگر بیا
تا زخمهای سینه به ناخن بکارمت
ای بال و پرم شکوه بالندگیام
دامن زده خوبیات به شرمندگیام
زن زندگی است و مرد مرگ است؛ ولی
مادام که با توام پر از زندگیام
هر که در عاشقی قدم نزدهست
بر دل از خون دیده نم نزدهست
او چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزدهست
عشق را مرتبت نداند آنک
همه جز در وصال کم نزدهست
دل و جان باختهست هر دو به هم
گرچه با دلربای دم نزدهست
آتش عشق دوست در شب و روز
بهجز اندر دلم علم نزدهست
یا رب این عشق چیست در پس و پیش
هیچ عاشق در حرم نزدهست
آه از آن سوختهدل بریان
کو به جز در هوات دم نزدهست
روز شادیش کس ندید و چه روز
باد شادی قفاش هم نزدهست
شادمان آن دل از هوای بتی
که بر او درد و غم رقم نزدهست
عکس پروفایل کفتر بازی
آه ای کاش هزاران سال پیش
با تو آشنا میشدم
ای کاش شعر را در تو کشف میکردم
آنسان که ماهیان
کرانههای اشتیاق را کشف میکنند
چگونه هزاران سال را هدر دادم؟
دو چشمه هست که میخواستم بکارمشان
به پای رهگذرانی که دوست دارمشان
دلی به وسعت آزار دوستان در من
تپش گرفته که هی دوستتر بدارمشان
خوشا به حال غزلها که در تو مینگرند
عکس پروفایل کبوتر عاشق
به حال من… که به عشق تو مینگارمشان
کجاست بوی تو؟ دستان من معطّل کیست؟
پس از تو آه به بادِ که میسپارمشان
چگونه گُل نکند گونههایت اینگونه
که در تصور یک بوسه میگذارمشان؟
به خاطرات غریب تو زندهام امّا
به خاطر تو به خاطر نمیسپارمشان
عکس پروفایل کفتر طوقی
خیره باید شد به چشمان خمارش بیشتر
ماه من هرچه پریشانتر، دچارش بیشتر
رشتهای باریک بین ما کشید و دور شد
تا بچرخاند مرا دور مدارش بیشتر
هرچه لیلا بر جنون اصرار کرده، در عوض
عشق را انکار کرد ایل و تبارش بیشتر
مردمان سادۀ این ده به من آموختند
باغبانِ خونِ دل خورده، انارش بیشتر
حلقه خواهد زد به دورش دشتهای نسترن
ایستاده هرکسی پای قرارش بیشتر
هرچه گلدان در اتاقم هست، باشد مال تو
هرکه باغش بیشتر، حتما بهارش بیشتر
پروفایل کبوتر غمگین
چه حاجتی به قاصد و پست و پیک؟
عیال نازنین، سلام علیک
با خط و نامه هم اگه بتونم
به خدمتت سلام میرسونم
رفتی و دوریتو بهونه کردم
سلام گرم و عاشقونه کردم
دلت که سرد و خسته بود و غم داشت
سلام گرم و عاشقونه کم داشت
هم آشیون من تو این لونهای
کفتر جلد بوم این خونهای
عکس کبوتر زیبا
پرهاتو چیدم که یه وَخ با پرت
پر نکشی پیش پدر مادرت
تو بی خبر رفتی و پر خریدی
تا چشم به هم زدم، یه هو پریدی
پر زدی و تو خونه کاشتی منو
دلت اومد تنها گذاشتی منو؟
عکس کفتر برای تصویر زمینه
با اینکه تو همین دهات و شهری
با من دو ماه آزگاره قهری
نیومد از تو نامهای، کلامی
نه تو پیامگیرمون، پیامی
بهم ندادی از موارد ذیل
نه آی دی و نه پی ام و نه جی میل
هیچ نمیگی شوهرم الان کجاست؟
تاج سرم، سرورم الان کجاست؟
هیچ نمیگی موهاشو کی میجوره؟
هیچ نمیگی رختهاشو کی میشوره؟
هیچ نمیگی خورد و خوراکش چیه؟
وصله رخت چاک چاکش چیه؟
دوری تو، پاک خل و دیوونم کرد
بیا و پر بزن به خونه برگرد…
عکس کبوتر برای پروفایل لاتی
من از این زندگی چه میخواهم جز تماشای آسمان با تو
زیر باران قدمزدن گاهی بیخبر بودن از زمان با تو…
کجای کوچهٔ ما گیر کرده آمدنت
که روی پلهٔ در زنگ خورده در زدنت
کجای «میرسی از … » لنگ میزند آیا
که دیگر از نفس افتاده رقص پیرهنت
و بوی نسترن روی پلهها دارد
عکس کبوتر برای پروفایل واتساپ
مچاله میشود آرام در «خدای منـ»ت
و پای پنجره از بودن تو خالی ماند
همیشه «میگذرد» ایستاده در بدنت
همیشه میگذرد… آه بعد از آن دیگر
نریخت توی اتاق از دریچه بوی تنت
«دوباره گم شدهای در مداد خردلیام»
هنوز توی هوا ایستاده این سخنت
دقیقههای «تو میآیی از … » نمیآیند
که توی کوچه بپیچد صدای در زدنت