عکس اسم نام های فارسی همراه معنای
در عکس اسم نام های فارسی همراه معنای شما همراهان عزیز سایت عکس نوشته می توانید سری جدید از لوگوی اسم را همراه با معنا و ریشه اسم پیدا کنید.
عکس اسم نام های فارسی همراه معنای
تا نسیم آورد پیغام هیاهوی تو را
گوش دارم می دهم تصنیف هوهوی تو را
دور کن نقش گره را از کمان ابروان
اخم بر هم می زند ترکیب ابروی تو را
کاش حسی از دلم سر بر کشد دیوانه وار
بشکند رسم سکوتستان تابوی تو را
وقت ذکر نام من لبهات شیرین می شوند
می توان زنبور شد بوسید کندوی تو را
عکس اسم شیما با معنا فارسی
بید مجنون ، مستِ تکیه کردنت بر خود شده
تا ابد در ذهن دارد عطر پهلوی تو را
قهرمان نقش اول در غزل های منی
دوست دارم ماجرای شیر و آهوی تو را
می شود لیلی اسیرت ، باش با او تا ابد
تنگ تر می خواهد اما دام بازوی تو را
امیری ام که سلاحی به غیر آه ندارد
دل مجادله دارد ولی سپاه ندارد
جز آه همنفسم نیست در ملال دورویی
به غیر آینه این دل،کسی گواه ندارد
تمام عمر نشستم به پای این شب نازا
که آسمانی پر بار و پا به ماه ندارد
عکس اسم طلا با معنا فارسی
پیمبری چو من عاشق،به هیچ قوم نباشد
مسافری چو من این جاده سربراه ندارد
عجب حدیث غریبی است درکتاب شماها
که لا اله بسی دارد واله ندارد
مرید درگه خویشم ، چنین مرید و مرادی
یقین بدان که نیازی به خانقاه ندارد
به کنج خلوت خود پرسه می زنم چه صفایی
چنان که« خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد»
خدا کند نگهش گرد انتظار بگیرد
کسی که حرمت آیینه را نگاه ندارد
لبالب میکند از لذت رنگین کمان من را
کسی که رو به باران می تکاند چین دامن را
تداعی می کند هاشور موهایی که می ریزد
به روی قاب صورت، صفحه ی تاریک -روشن را
عکس اسم یوسف با معنا فارسی
همین که گیسوانش مست می رقصند انگاری
کشاورزی به دست باد داده داس و خرمن را
همین کز راه می آید و با من راه می آید
درونم زنده خواهد کرد شوق راه رفتن را
شبیه حوریان…نه! او شبیه هیچ حسی نیست…
خدایا از کجا آورده ای معجون این زن را ؟!
دارم تو را حس می کنم از بوی باران ها
داری مرا گم می کنی توی بیابان ها
دارد به من نخ می دهد سیگار چشمانت
دارم تو را بُر می زنم از توی زندان ها
دائم تو را در شعرها می میرم و چشمم
دارد تو را زل می زند آنسوی ایوان ها
عکس اسم امیر رضا با معنا فارسی
انگار روی قافیه می ریزد اشک چشم
اما نمی گیرد صفایی رنگ گلدان ها
گاهی مرا می رنجی و گاهی خیالم را
دارم مدارا می کنم با عهد و پیمان ها
داری مرا گم می کنی دارم تو را هرگز
هرچند می بینم تو را در دشت ریحان ها
شاید غزل سر می رود از مرز چشمانم
اما نگاهم داده بر عشق تو تاوان ها
اسم تو را خط می زنم از دفتر شعرم
اسم تو را حک می کنم در دفتر جان ها
باید تو را از نو بمیرم؛ عاشقی شاید_
جریان بگیرد در دل پاییز و باران ها
یک تیر از چشمان تو بر مرگ من بس است
مستم کن اول با شراب ناب فنجان ها
عکس اسم مرتضی با معنا فارسی
عکس اسم محبوبه با معنا فارسی
عکس اسم طوبی با معنا فارسی
عکس اسم سبا با معنا فارسی
عکس اسم سپیده با معنا فارسی
عکس اسم ساسان با معنا فارسی
عکس اسم سونا با معنا فارسی
عکس اسم صابر با معنا فارسی
عکس اسم ثمین با معنا فارسی
عکس اسم سعاد با معنا فارسی
عکس اسم شادن با معنا فارسی
عکس اسم صالحه با معنا فارسی
عکس اسم رضوان با معنا فارسی
عکس اسم صفورا با معنا فارسی
عکس اسم وصال با معنا فارسی
عکس اسم امیر علی با معنا فارسی
عکس اسم ریرا با معنا فارسی
عکس اسم سانیا با معنا فارسی
عکس اسم مهرشاد با معنا فارسی
عکس اسم روژین با معنا فارسی
عکس اسم سهند با معنا فارسی
عکس اسم انیس با معنا فارسی
عکس اسم عادل با معنا فارسی
عکس اسم آتیه با معنا فارسی
عکس اسم حمیده با معنا فارسی
عکس اسم صونا با معنا فارسی
عکس اسم شراره با معنا فارسی
عکس اسم سمیه با معنا فارسی
عکس اسم رعنا با معنا فارسی
عکس اسم محمد امین با معنا فارسی
عکس اسم محنا با معنا فارسی
رفتهای از برِ ما، چشم به راهیم؛ بیا
حلقه در گوشِ درِ کعبهی آهیم، بیا
دوریات بندِ غم افکند به پای دلِ مست
مست بودیم، پشیمان ز گناهیم؛ بیا
بی تو، مهتاب پریشان شد و گلها خشکید
دل غماندود چو شبهای سیاهیم، بیا
میتراود ز لبِ کوزهی شب، آبِ سکوت
ما به یاد تو به شب غرق نگاهیم، بیا
زندگی، چوبهی دار و همه آویختگان
طالبِ صحبتِ آن مهرگیاهیم، بیا
عکس اسم نادیه با معنا فارسی
“شمس” خاموش شد از دوریات ای دور قمر!
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم، بیا…
بمیرم در خیابان… شاعر شبگرد یعنی این
بیا «صادق» تماشا کن «سگ ولگرد» یعنی این!
.
زبانم لال و الکن، گریه کردم تا که بر گردد
میان ما پریشان حال ها، «برگرد» یعنی این
.
میان کوچه من باشم، تو هم باشی و معشوقت
مهندس ها نمی فهمند! زوج و فرد یعنی این…
.
نمی فهمی مرا وقتی که من آبستن دردم
ولی من عاشقم بر عکسِ او و درد یعنی این
عکس اسم سلاله با معنا فارسی
بمیری زیر بار غم، بخندی! صبح ها، هر شب…
بمیری صبح و شب اما بخندی… مرد یعنی این!
آمد نشست خنده کُنان روبروی من
وا شد هزار پنجره بر گفتگوی من
گفتم من از … بُرید کلامِ مرا و رفت
دیدم نهاده آینه ای روبروی من
آیینه ای دُرست شبیهِ جوانی ام
آیینه ای به رنگِ همان آرزوی من
بُغضی دوید و آمد از آن سوی مرزها
ترکید مثلِ حادثه ای در گلوی من
آن زخمِ کهنه نو شد و باران گرفت باز
پُر شد سکوتِ آینه از های و هوی من
عکس اسم یونس با معنا فارسی
گفتم در این غریبکده هیچ دشمنی _
بازی نکرد این همه با آبروی من
تلخ و بلند و مسخره خندید و بازگشت
گم شد دوباره در قدمش جستجوی من
گفتم هنوز “ساده دلی” مثل کودکی _
پنهان شده ست پشتِ همین خُلق و خوی من
بیرون خزید از آینه شخصی شبیهِ درد
پرتاب کرد شعله ی سُرخی به سوی من
وقتی که باشی، برکهٔ آرام بودایم
در من شنا کن! در تمام مویرگهایم!
در من شنا کن! نیروانا شو! مرا پر کن!
تا غرق نیلوفر شود از شانه تا پایم
عکس اسم راحله با معنا فارسی
بانوی آبم من، ولی دور از لب هامون
آن ایزد موعود را هرگز نمیزایم٭
وقتی شب چشمت نباشد جان نمیگیرند
خورشیدهای مانده در زهدان یلدایم
انگور شو! انگور!… و جامم را لبالب کن
تا زور مستی بشکند یکباره مینایم
مثل شبی بالابلند آبستن صبحم
کی با چراغی نیمهجان پر میشود جایم؟
ای شانههایت برف آذر! دوستت دارم!
آتش بزن امشب به امّاها، اگرهایم…
زایندهرودم! نیل شو… آغوش شو… امشب
بیاذن “ده فرمان” به دیدار تو میآیم!
عکس اسم نادیا با معنا فارسی
دوباره روی غزل های من ، نگین شده ای
خدا چه کرده مگر باتو ، این چنین شده ای
فرشته ای تو و جایت در آسمان خداست
به حکم معجزه ،افسونگر زمین شده ای
درود ! کوره ی آتشفشان آذری ام !
هوای پاک نفس های واپسین شده ای
گدازه هات جدا نیست ، از غزل هایم
به شکل خاطره با خون من عجین شده ای
سلام میوه ی ممنوعه ی بهشت خدا
رسیده ام به تووقتی که دست چین شده ای
به نام عشق غزل می کنم تو را خاتون !
که خط فاصله از کفر تا یقین شده ای
الهه هستی ودر شعر،جات خالی نیست
همیشه توی غزل هام نقطه چین شده ای
دام بازو⚘