عکس پروفایل تکان دهنده جدید 97
در عکس پروفایل تکان دهنده جدید 97 شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید سری جدید از عکس نوشته های معنی دار و تکان دهنده را مشاهده کنید و …
عکس پروفایل تکان دهنده جدید 97
مے ﺑﺨﺸﻢ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ…
مے ﮔﺬﺍﺭﻡ ﺣﻮﺍﻟﯽِ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ کہ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﻨﺪ…
ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﺯ بے ﺗﻔﺎﻭتے ﻫﺎﺷﺎﻥ…
مے ﺍﯾﺴﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭِ ﺑﺎﺯے ﻫﺎﺷﺎﻥ، ﺳﺎﺩﻩ ﺗﻤﺎﺷﺎ مے ﮐﻨﻢ…
مے ﺑﺨﺸﻢ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ…
ﻟﺒﺨﻨﺪ مے ﺯﻧﻢ بہ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀِ ﻗﻬﻘﻬﻪ ﻫﺎﺷﺎﻥ…
مے ﺑﻨﺪﻡ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ بہ ﭘﺮﺩﻩ ﺩﺭے ﻫﺎﺷﺎﻥ…
ﮔﻮﺵ مے ﮐﻨﻢ بہ ﺳﯿﺎﺳﺖِ ” ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ” ﻫﺎﺷﺎﻥ…!!!!
ﺻﺒﻮﺭے مے ﮐﻨﻢ بہ ﭘﺎے ﺭﻓﺘﻦ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﺎﺷﺎﻥ…!!!!
ﺻﺒﻮﺭے میکنم!
تا انجاکہ طاقتم طاق شود
آنگاه پشت میکنم بہ کوچکے دنیاشان..
عکس نوشته بیا بوسش کنم خوب شه
میدونے بعضے وقتا دیگہ ارزشے ندارہ
اصرار واسہ بہ دست آوردن بعضے چیزا تا یہ جایے ارزشش رو دارہ …
از یہ جایے بہ بعد وقتے بعضے اتفاقا بیفتہ دیگہ بدست آوردنشم فایدہ اے ندارہ …
بعضے وقتا اونقدر دلت میشڪنہ ڪہ اگہ خدا چیزے رو ڪہ میخواے بیارہ دو دستے بذارہ جلوت هم دوسدارے عین یہ بچہ قهر ڪنے و پاشے برے …
بعضے وقتا دنیا و آدماش جورے میشڪننت ڪہ ترجیح میدے فقط سڪوت ڪنے …
فقط سڪوت …
انگار ما آدما وقتے ڪہ دیگہ فریادامون، جون ڪندنامون، بہ جایے نمیرسہ راهے جز سڪوت نداریم …
عکس نوشته من خیلی آدم خوش سلیقه ای هستم
دلتنگ که می شوی
هرکاری از دستِ بی چاره ات بر می آید
مثلا گوشی را برمیداری
یک پیامِ کوتاه
یک من هنوز هم اینجا
دلم آنجاییست که تو هستی
دلتنگ که می شوی فال می گیری
چشمانت را می بندی
می گویی : می شود بگویی او هم دلش تنگ هست ؟
و حافظ هم که انگار
عکس نوشته هیچوقت نتونستم قبول کنم
دلش به حالِ بی قراریت سوخته است می گوید :
( یوسفِ گمگشته باز آید به کنعان غم مخور )
و همانجاست که می باری و در دل می گویی
یوسفِ من اصلا گم نشده حافظ جان
یوسفِ من جایی حوالیِ همین نزدیکی ها
مرا گم کرده
دلتنگ که می شوی می فهمی
همه ی این روزها که با خودت گفتی
– یادم تو را فراموش
بیشتر معنایش برایت این بوده
یادم احساسم را فراموش
یادم دلم را فراموش
بی آنکه بدانی این ها فراموش نمی شوند
ساکت می شوند
آرام می گیرند
آتش می زنند
عکس نوشته به بعضیام
بزن باز هم بزن
بزن گره به کار من
بباف باز هم بباف
بباف روزگار من
بزن به ضرب زندگی
بباف رنج من به هم
بباف قسمت مرا
بباف رج به رج به هم
گره گره یکی یکی
فشرده کن دقایقم
عکس نوشته هر دو دلتنگ همیم اما
بزن به تیغ و دف مرا
چونان بزن که لایقم
صدای آه و ناله ام رسد
ز ضربه ها بگوش
چو می زنی به تیغ غم
زدرد می روم زهوش
به طرح سرنوشت من
نشسته ای کناردار
به حکم قسمت و گره
تو بسته ای ره فرار
عکس نوشته بگو کجا ببرم گریه های خودم را
دو دست پینه بسته ات
مرا چه ساده بافته
نگاه خسته ات عجب
مرا ز من شتاخته
به پای دار بردیم
که نقش قالیت شوم
نمود عشق ماندنی
به دار خالیت شوم
بسا که نقش می زند
زمانه از حسد به لاف
عکس نوشته سخت است با جمع بنشینی
به میخ می کشد مرا
توهم مرا ز نو بباف
به باف باز هم بباف
به رشته های معرفت
بزن گره دقایقم
به بافه های مصلحت
بهای عشق و عهد خود
چه صادقانه مانده ام
زطرح های بیش و کم
تورا به دل نشانده ام
هزار رنگ زندگی
عکس نوشته هیچ وقت اونی که باید باشه نیست
به نقش های قالی ام
تو را یکرنگ می دهد
نشان هنرنمایی ام
بباف فرش عمر من
که بس زمان دراز شد
نقوش صبر بافته
گره نخورده بازشد
به رنگهای امتحان
مرا دوباره بافتی
بزن مرا محک به غم
اگر چنین شناختی.. .
عکس نوشته گفتنی نیست
فاتحهای چو آمدی بر سر خستهای بخوان
لب بگشا که میدهد لعل لبت به مرده جان
آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و میرود
گو نفسی که روح را میکنم از پی اش روان
ای که طبیب خستهای روی زبان من ببین
کاین دم و دود سینهام بار دل است بر زبان
گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت
عکس نوشته چشمت به چشم ما
همچو تبم نمیرود آتش مهر از استخوان
حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن
چشمم از آن دو چشم تو خسته شدهست و ناتوان
بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین
نبض مرا که میدهد هیچ ز زندگی نشان
عکس نوشته با حال آن روزم میان خاطرات تو
آن که مدام شیشهام از پی عیش داده است
شیشهام از چه میبرد پیش طبیب هر زمان
حافظ از آب زندگی شعر تو داد شربتم
ترک طبیب کن بیا نسخه شربتم بخوان
عکس نوشته شما دلت پیش یکی گیر باشه
خنداندن افراد موجب فراموشی
مشکلاتشان میشود.
چه انسان “نیکوکاری”ست آن کس که
فراموشی را به دیگران هدیه میدهد.
عکس نوشته تو زندگی
آسمان آبی :
عاشقان مستند و ما دیوانه ایم
عارفان شمعند و ما پروانه ایم
چون ندارم با خلایق الفتی
خلق پندارند ما دیوانه ایم
ما ز عقل خویشتن بیگانه ایم
لاجرم دردی کش میخانه ایم
عکس نوشته کنار گذاشتن آدما
خدایت راصدا بزن
بیآنکه توصیه وسفارشی
داشته باشی ویاتمام نداشته هایت رابه اونسبت بدهی وطلبکارش باشی
فقط صدایش کن
اوبرای شنیدن خالصانه نامش
ازغنای قلب تولحظه شماری میکند…
کیوسک های تلفن را
جمع کردند..
و دوستت دارم ها
را به انبار بردند..
با این موبایل ها عشق رد و بدل نمی شود
و دوزاری هیچکس نمی افتد…
عکس نوشته مرا ببخش
گاهی وقت هاتمام وسایل ارتباط جمعی دورو برت را خط میزنی.
فضای مجازی را مچاله میکنی مثل یک دستمال و پرت میکنی یک گوشه
و خودت را در چهار دیواری خود ساخته ات پنهان میکنی.
سه روز…
ده روز…
یک ماه…
شاید هم بیشــــــــتر…
نه برای اینکه از این تنهایی لذت ببری.
خودت را حبس میکنی تا پیدایت کنند.
تا بفهمی آن همه آدم که دور و برت را گرفته اند
وقتی نیستی
تقه ای به در اتاق تنهایی ات میزنند یا نــــــه…
میخواهی بفهمی هنوز برای چه کسانی عزیز هستی.
خدا نکند
خدا نکند کسی حواسش به نبودنت نباشد.
آنجاست که تنهایی را به تمام آدم هایی که هستند اما نیستند،ترجیح می دهی.