در عکس نوشته سنگین و مفهومی جدید97 شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید سری جدید از عکس نوشته بسیار جذاب سنگین و مفهومی از جدایی را مشاهده کنید و …
عکس نوشته سنگین و مفهومی جدید97
عکس نوشته سنگین دست هایم را رها مَکن عکس نوشته مفهومی
بُگذار پیچک بشوند بر جانم
گرم و افسون باش
جولان بده در جانم
عکس نوشته دلتنگتم
میخواهم لااقل یک نفر باشد؛
که با او
از همه چیز
همانطور حرف بزنم
که با خودم حرف میزنم…!
عکس نوشته خودم خواستم با تمام وجود
دلتنگ که میشوم “یادت”
رسوب می کند درخاطرم
“قلبم”بهانه ات میگیرد
و “نبودنت”بغضی می شود
درگلوی احساسم مرا به
دستانت برسان که دستانت
مرهم غمهای من است
عکس نوشته برگرد عشقم
چه سکوتی دنیا را فرا میگرفت
اگر هرکس به اندازه صداقتش حرف میزد.
هیچ زخمی کاملا خوب نمیشه
یا جاش میمونه یا یادش!!!
عکس نوشته هرجا هستی
مواقعی هم هست که آدم چمدانش را برای رفتن نمی بندد
بلکه میخواهد طرف مقابلش را بترساند!
زنها…
همهی زنها، برای یکبار هم در زندگانیشان که شده
چمدانهایشان را بستهاند!
عکس نوشته دیگه تموم شد این رابطه
بیا واژه ها را عوض کنیم
“شبت بخیر”
دیگر حلاوتِ قبل را ندارد
بیا آرزوی دیگری کنیم برای هم
مثلاً بگوییم
“شبت بی فکر”…
عکس نوشته دوریت عادت میشه
دیر شده ، می دانم !
باید بیایم
باران را در چشم هایت
بند بیاورم ؛
به قلبت نفوذ کنم و
خاطره ی سالها تنهایی ات را
پاک کنم!
باید هر چه عشق دارم
به پایت بریزم
بعد از تو
هیچ حسّی به دردِ من نخواهد خورد!
عکس نوشته بیا واست تنگ شده قلبم
برای درخت های کنار جاده فرقی ندارد
کسی که در سفر است
می رود یا می آید
برای من اما فرق زیادی دارند
درختان مسیری که از تو دورم می کنند
و درختان مسیری که با تو نزدیکم
***
#لیلا_کردبچه
عکس نوشته تنهایی آرومم
انگشتت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند
تنهایی من
عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد.
عکس نوشته رفتن تو
این منم
کسی که در خواب
از پرتگاههای بسیاری پرت شده
و در بیداری
استخوانهایش به تمامی درد کردهاند
و با چشمهایی که از خواب بیدار شده است
دیگر همان چشمهایی نبودند
که با آنها به خواب رفته بود
این منم
دو دست دارم برای گرفتن
دو پا برای آمدن
اما من با دستها
بیش از آنکه بگیرم
رها کردهام
و با پاها
بیشتر از آمدن
رفتهام
این منم
مردی که سالهاست از خود میپرسد
اگر دست نداشتم
آیا چیزی را از دست نمیدادم
عکس نوشته دردم اینه از خودی خوردم
بیخیالِ آدمهای تنهایی شوید که سالهاست در لاکِ تنهاییِشان فرورفتهاند و کاری به کارِ کسی ندارند.
باور کنید اطرافتان پُر است از آدمهایی که روز به روز یارشان را تعویض میکنند.
بروید سراغِ آن جماعت…
خیلی راحت خودتان را
وضعِ مالیِتان را
ماشینِ زیرِ پایتان را
محلِ زندگیِتان را
معرفی میکنید و با یارِ قبلیِشان تعویض میشوید
به همین راحتی
اما جانِ عزیزتان،
بیخیالِ آدمهایی شوید که برای تنهاییشان حُرمت قائلند
اصرار نکنید واردِ حریمشان شوید…
آنها یک بار
یک روز
یک نفر را واردِ تنهاییشان کردهاند و
از آنجا به بعد دیگر زندگی نکردهاند!
عکس نوشته خستم به اون خدا

آدمهایی که ما را
با تمام عیبهایمان دوست دارند،
آدمهایی که ما را
با تمام اشتباهات باور دارند،
آدمهایی که فقط آرزوی
خوشحالی ما را دارند،
رقیب ندارند…
این آدمهای بی رقیب،
این آدمهای بی مثال،
هرگز آدرس خانه شان را
بخاطر ما عوض نمیکنند…
میدانید آدرس این
آدمهای بی رقیب کجاست؟
آخرین خانه در کوچه بن بست زندگی
آخرین دیوار برای تکیه کردن!
عکس نوشته ببخش بر من جانم را

چشمان تو آشناست
صدای تو آشناست
شاید با هم بوده ایم
در زندگی ای گمشده
پیچیده در کلاف ماجرایی سترگ
در ورای قرون و اعصار…
عکس نوشته بدون تو شبام تنها و سرماست

برای همه ی ما
همه ی روزها فراموش می شوند
به جز همان یک روز
که نشانی آن را
به هیچکس نگفته ایم…
عکس نوشته ای دل تنها

ودیگر جوان نمیشوم
نه به وعده ی عشق و نه به وعده ی چشمان تو
و دیگر به شوق نمی آیم
نه در بازی باد و نه در رقص گیسوان تو
چه نامرادی تلخی
و دریغا
چه تلخ تلخ فرو میریزم
با سنگینی این غربت عمیق در سرزمین اجدادی خویش
و مگر فراموش میشود
عکس نوشته دگر حوصله نیست
نه در این بی کسی ام بوی کسی می آید
نه دراین بی نفسی همنفسی می آید
اگر زنی را دوست داری
صداقت داشته باش
هیچ چیز به اندازه یِ زلالی و قاطعیتِ
یک مَرد ،
زن را اسیر نمی کند …
عکس نوشته پنجره را باز کردم

می بندم این دو چشم پر آتش را
تا بگذرم ز وادی رسوایی…
تا قلب خامُشم نکشد فریاد
رو می کنم به خلوت و تنهایی…
گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست
حتی گره اخم خدا واشدنی نیست
از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد
از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست
من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود
من با تو شدن، ایندفعه گویا شدنی نیست
آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگیست و اما شدنی نیست
از دوری هم، هر دو چه بیمار و خرابیم
اندازه ی این عشق که معنا شدنی نیست
پایان کلامم، من و تو، آخر این شعر،
با وصله و اصرار و دعا… ما شدنی نیست..
عکس نوشته تو چرا باز نگشتی دیگر

چگونه فکر می کنی پنهانی و به چشم نمی آیی؟
تو که قطره بارانی بر پیراهنم
دکمه طلایی گوگل بر آستینم
کتاب کوچکی در دستانم
و زخم کهنه ای بر گوشه ی لبم
مردم از عطر لباسم می فهمند
که معشوقم تویی
از عطر تنم می فهمند که با من بوده ای
از بازوی به خواب رفته ام می فهمند
که زیر سر تو بوده است…
اگر روزی
به کسی محبت کردید….
باور داشته باشید
هرگز نخواهدتوانست از یاد ببرد
ماندگارترین اثرهنری انسان!
محبت است