عکس نوشته های تو رفته بودی
در عکس نوشته های تو رفته بودی شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید عکس نوشته های زیبا و عاشقانه با متن احساسی مشاهده کنید و …
عکس نوشته های تو رفته بودی
همه قصۀ جوجه اردک زشت، نوشتۀ هانس کریستین اندرسن را خواندهایم که قُوی زیبایی بود که به نظر زشت می آمد برای آنکه از بد حادثه قاطی یک دسته اردک شده بود. بر خلاف آنچه به نظر می رسید او زیبا بود ولی تنها در پایان داستان این را می فهمد، آن هم وقتی که دیگر جوجه نیست (بلوغ) و در دریاچه ای شنا می کند و مردم او را با انگشت به هم نشان می دهند و او برای اولین بار در انعکاس آب زیبایی اش را در می یابد.
به نظر میرسد که داستان زندگی خیلی از ماها شبیه آن جوجه اردک زشت است و درون هرکدام از ما قویی زیبای منحصربهفردی است که در تقابل با جامعهای خشن فردیتش را از دست می دهد و قاطی اردکها به فراموش سپرده می شود. او بارها و بارها زمین میخورد، له میشود و تحقیر میشود و مردم او را با انگشت نشان میدهند و ریشخندش می کنند. آنها از او انتظار دارند که شکل اردکی باشد که نیست. دردناکتر آن که خودش هم تصویر خود را در آب ندیده است و نمی داند کیست.
دنیا پر است از جوجه اردکهای زشتی که هرگز نمی فهمند که اردک نبوده اند: کارمندهای معمولیای که می توانستند کارگردان موفقی باشند، کارگرانی که میتوانستند کارشناس باشند، مدیران ناخوشنودی که باید نقاش یا شاعر میشدند، زنان و شوهرانی که در نارضایتی در کنار هم پیر میشوند و هرگز نمی فهمند…
حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و میتوانستند طراح لباس باشند، زنهای خانهداری که میتوانستند خلبان هواپیما باشند. دنیا پُر است از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند، نشده اند، نتوانسته اند، نفهمیده اند و به هر دلیلی آن چیزی که باید باشند نشده اند.
دنیا پُر است از جوجه اردکهایی که عمری را در ناخشنودی و تکرار زندگی می کنند، بدون آنکه تصویر واقعی خود را ببینند…
مردی درحالیکه به قصرها و خانههای زیبا مینگریست به دوستش گفت:
«وقتی این همه اموال را تقسیم میکردند ما کجا بودیم.»
دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت: « وقتی این بیماریها را تقسیم میکردند ما کجا بودیم ! »
انسان زمانی که پیر میشه تازه میفهمه نعمت واقعی همون سلامتی، خانواده، عشق، شادی، باهم بودن، انرژی جوانی و …
“همین چیزای ساده بوده که همیشه داشته ولی هرگز بهشون اهمیت نداده و دنبال نداشته ها بوده
دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردن کاکتوس میمونه!
هر چی محکمتر بغلش کنی بیشتر آسی
خدایا
کمکم کن تا رد نور تو را
در پیشامدها و راه ها
در همه مسیرها، در روزها و شب ها
باز شناسم و پیگیرم
و از آن، منحرف نشوم
و ظلمت را هرگز، به جای نور نگیرم
و کمکم کن
تا در همه سختی ها، در همه رنج ها
دستان لرزان خود را
از دستهای گرم و گشاده ات بیرون نکشم
دستهای پر قدرت تو
دستان لرزان مرا رها نکند
حتی اگر زمین بلرزد و خورشید تاریک شود
و آسمان در هم بپیچد …