عکس نوشته همسرم روزت مبارک
در عکس نوشته همسرم روزت مبارک شما همراهان عزیز می توانید مجموعه نفیس تبریک روز مرد با عنوان همسرم روزت مبارک را با کیفیت عالی مشاهده کنید.
عکس نوشته همسرم روزت مبارک
همسرم روزت مبارک به تو فکر می کنم
مثل برهنگی به لمس و تن به شستوشو.
به تو فکر میکنم
مثل کلید به قفل
مثل قصه به کودک
مثل پری به چشمه و پَسین به پروانه.
به تو فکر میکنم
مثل آسمان به ستاره و ستاره به شب.
ای دلبر بیصورت صورتگر ساده
وی ساغر پرفتنه به عشاق بداده
از گفتن اسرار دهان را تو ببسته
و آن در که نمیگویم در سینه گشاده
تا پرده برانداخت جمال تو نهانی
دل در سر ساقی شد و سر در سر باده
صبحی که همیراند خیال تو سواره
جانهای مقدس عدد ریگ پیاده
و آنها که به تسبیح بر افلاک بنامند
تسبیح گسستند و گرو کرده سجاده
جان طاقت رخسار تو بیپرده ندارد
وز هر چه بگوییم جمال تو زیاده
چون اشتر مست است مرا جان ز پی تو
بر گردن اشتر تن من بسته قلاده
شمس الحق تبریز دلم حامله توست
کی بینم فرزند بر اقبال تو زاده
کی ,کجا بود,که دل را به شما من دادم
از همان لحظه اسیرِ غم یک بیدادم
داستانِ من و آن چَشمِ پر از زیبایی
حرف تلخیست, از آن زیر و زبر بنیادم
بعد از آن لحظه ی کوتاه نسیمِ تَنِ تو
مثلِ شمعی شده ام ,جان و تنی در بادم
این عجیب است که با در به دری میسازم
چون که درگیرِ توام ,اهل خراب آبادم
اگر از شوقِ به تو این قلم از عشق نوشت
حرف تکرار شده با غمِ تو همزادم
هیچکس مثل من از دردِ تو آگاه نشد
از همین روست که من در قفست آزادم…
تا که گفتم عشق… قلبم ایستاد!
وای.. عاشق..، عشق..، مشکلها فِتاد!
اِقراَ بِسمِٱلعِشق..، وحیاَم میرسد
«عشق، شوری در نهادِ ما نهاد»
اَشهَدُ اَنَّ که من عاشق شدم
سر در آوردم به ناگه از معاد!
من، میانِ آن دو «گنبدگونه ها»
هرچه ایمان داشتم، دادم به باد!
آی مردم.. در کتابِ عاشقی
از لبانش، آیهها دارم به یاد!
حافظِ کُلِّ لَبش اکنون منم
چشمِ او در حُکمِ آیاتِ جهاد!
«عشق، اُسطرلابِ اسرارِ خداست»
اسمِ عشق آمد..، خدا هم ایستاد..
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی
ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی
راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز
یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی
سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام
لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی
خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست
نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی
با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش
سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی
وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی
صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود
کاش می شد باز در خوابم گذاری داشتی
عشق یعنی بی گلایه لب فرو بستن، سکوت
دلخوش از اینکه شبی با او قراری داشتی….
به تو فکر می کنم….
مثل مسافر به راه
مثل علف به ابر
مثل شکوفه به صبح و
مثل واژه به شعر۔
به تو فکر میکنم
مثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشت،
به تو فکر میکنم
مثل کوچه به روز
مثل نوشتن به نی
مثل خدا به کافر خویش و
مثل زندان به زندگی.