در عکس پروفایل دختر آتش شما همراهان عزیز سایت عکس نوشته می توانید سری جدید از عکس پروفایل دخترونه را با کیفیت عالی و زیبا که تصاویری زیبا از عکس دختر در کنار آتش و تلفیقی از یکدیگر گنجانده شده است امیدوارم ما را از نظرت خود محروم نکنید.
عکس پروفایل دختر آتش
من مردمت بودم عکس پروفایل نجیب و قانع و مایوس
تو کشورم بودی قشنگ و تلخ و بحرانی
من حافظ هر ذره از خاک تنت بودم
تو پاسدارِ باغ سیبِ سرخ لبنانی
پیراهنت را پرچمم کردم ولی کُشتی
عشقی که در دختر آتش من تا دل خط مقدم رفت
آغوشِ بازت را نثار این و آن کردی
عمر من اما پای خدمت زیر پرچم رفت
از دشمنان گفتی و باور کردمت، افسوس
خوش باوران قربانیان خنجر از پشتند
مومن به سنگرگاه امن شانه ات بودم
ایمان من را دشمنان فرضیات کشتند
از آن دو چاه نفت چشمت، آن دو جنگ افروز
خاکسترِ صدها قشون میریزد از تاریخ
در خاورِ ظلمت چهل سال است بیوقفه
با خنجر عشق تو خون میریزد از تاریخ
از آشیان سینهات پر دادیام ای عشق
بسته است بغضی بی امان راه گلویم را
قوها فقط هنگام مرگ آواز میخوانند
میآیم و سر میدهم آواز قویم را
رویاابراهیمی
نشسته در حیاط و ظرف چینـی روی زانــویش
اناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویش
قناری های این اطراف را بی بال و پر کرده
صدای نازک برخورد چینـی با النگویش
مضاعف می کند زیبایی اش را گوشوار آنسان
کـــه در باغــی درختــی مهــربان را آلبالویش
کســوف ماه رخ داده ست یا بالا بلای من
به روی چهره پاشیده است از ابریشم مویش؟
اگــر پیــچ امین الدوله بودم می توانستم
کمی از ساقه هایم را ببندم دور بازویش
تـو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی
یکی با خنده تلخش یکی با برق چاقویش
قضاوت می کند تاریـــخ بیـــن خان ده با من
که از من شعر می ماند و از او باغ گردویش
رعیت زاده بودم دخترش را خان نداد و من
هزاران زخم در دل داشتم این زخم هم رویش
حامد عسکری
تنگتر کن پیله را، پرواز خوابی بیش نیست
عشقهای پر تب و تاب، التهابی بیش نیست
ماه و ماهی خوب میدانند رسم برکه را
اینکه فکر وصل، تشویش سرابی بیش نیست
هرچه داده، دهبرابر پس گرفته… روزگار
پیرمرد باجگیر بدحسابی بیش نیست
پُر شده سجّاده از “اَمَّن یُجیبِ” بیجواب
مثل ماهیها، دعاهایم حبابی بیش نیست
دست و پا وقتی که باشد بستهی زنجیرها
خوابِ در صحرا دویدنها سرابی بیش نیست…
ایمان خضرایی