عکس نوشته تنهایی کلاغ سیاه
در عکس نوشته تنهایی کلاغ سیاه شما همراهان عزیز می توانید سری جدید از عکس نوشته های تنهایی و بی کسی عاشقانه را با کیفیت عالی و متن زیبا مشاهده کنید.
عکس نوشته تنهایی کلاغ سیاه
عکس نوشته تنهایی بیانگر حال تنها و درماندگی در لحظه فعلی شماست حال شما با کدوم عکس نوشته جوره؟؟
خوش آن ساعت که می رفتی و طاقت می رمید از من
تغافل از تو می بارید و حسرت می چکید ازمن
خوش آن ساعت که هرگز بر مراد ما نبود، اما
نصیحت های بی تابانه گاهی می شنید از من
خوش آن غیرت که می افزود بیدادش اگر گاهی
حدیث شکوه آمیزی به گوشش می رسید از من
ز ذوق کشتن ما گرم خون گشتی و می دانم
که ممنونند فردای قیامت صد شهید از من
دلا امشب کجا بودی که محرم بودم و عرفی
چه زهرآلود نشترها عکس نوشته تنهایی به جانش می خلید از من
تو سرگرم بهاری! من دل آشوبِ زمستانم
چه سودم شانه؟ وقتی اول و آخر پریشانم؟
همان بهتر که مُشت از گوهر دنیا تهی باشد
چه بسیار و چه کم… هر قدر بردارم پشیمانم!
اجل شد همدم شبهای تنهاییم و فهمیدم
«تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم»
شبیه ارگِ بعد از پنجم دی، دلخوشِ اینم
که دیگر بعد از این چیزی نخواهد کرد ویرانم!
زمان یعنی همین خطها که میافتد به پیشانی
همین خطها که افتادهست بر دیوار زندانم
ندانستن گناهش عکس نوشته تنهایی چیست؟ بعد از تو که من بودی
کسی اسم مرا پرسید… میگویم نمیدانم!
تو مهربانتر از آن بودی كه من هميشه گمانم بود
همين هميشهٔ نفرينی، هميشه رنج نهانم بود
بگو! اگر نه به ميل من، دلم ز راست نمیگیرد
هميشه هرچه تو میگفتی، من اشتياقِ همانم بود
ستارههای عزيزی را از آسمانهٔ من بردند
وچشمهای تو بیترديد،عکس نوشته تنهایی عزيزِ گمشدگانم بود
چهها گذشت؟ به يادم نيست، زمانِ یافتنت، بر من
ولی هميشه به يادم هست كه چشم تو نگرانم بود
من از هميشه چه میخواهم؟ به جز توالی توصيفت
همين تسلسل بیتكرار هميشه لطفِ بيانم بود
من و توايم و عطش، اينك، بنوش يا كه بنوشانم
ز شوكرانی از آن خالص كه نوشدارویِ جانم بود
برخیز تا پروانهها از خواب برخیزند
نیلوفران از بستر مرداب برخیزند
امواج دریا را بشوران عکس نوشته تنهایی تا بیاشوبند
گرداب در گرداب در گرداب برخیزند
با خندههایت باز جادو کن پریها را
تا چون زنی دیوانه در مهتاب برخیزند
موهایشان را دست باد صبح بسپارند
آهسته از زیر پتوی خواب برخیزند
خم کن سرت را تا به شوق بوسههایت باز
این دختران تا کمر در آب برخیزند
قدیسههای معبد شب با تماشایت
از زهد برگردند و از محراب برخیزند
از ابرها بیرون بیا تا بچه ماهی ها
با دیدن عکس تو عکس نوشته تنهایی در تالاب برخیزن
ای که روی تو، بهشت دل و جان است مرا!
ای که وصل تو مراد دل و جان است، مرا!
چون مراد دل و جانم، تویی از هردو جهان
از تو دل برنکنم، تا دل و جان است مرا
میبرم نام تو و از تو نشان میجویم
در ره عشق تو تا، عکس نوشته تنهایی نام و نشان است مرا
دم ز مهر تو زنم، تا ز حیاتم باقی است
وصف حسن تو کنم، تا که زبان است مرا
من نه آنم که بخود، از تو بگردانم روی
میکشم جور تو تا، تاب و توان است مرا
گرچه از چشم نهانی تو، خیال رخ تو
روز و شب، مونس و پیدا و نهان است مرا
تو ز من فارغ و آسوده و هر شب تا روز
بر سر کوی تو، فریاد و فغان است مرا
زانده شوق تو و محنت هجر تو مپرس
که دل غمزده جانا، به چه سان است مرا
دیده تا، قامت چون سرو روان تو بدید
همه خون جگر از،عکس نوشته تنهایی دیده روان است مرا
میکند رنگ رخم، از دل پر زار بیان
خود درین حال، چه حاجت به بیان است مرا؟
عکس نوشته تنهایی