در عکس پروفایل دخترونه ایرانی اصیل 97 شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید متفاوت ترین عکس پروفایل دخترونه را مشاهده کنید به همراه متن و …
عکس پروفایل دخترونه ایرانی اصیل 97
باید به فکر تنهایی خودم باشم…
دست خودم را میگیرم و
از خانه بیرون میزنیم…
در پارک
به جز درخت
هیچکس نیست…
روی تمام نیمکتهای خالی مینشینیم…
تا پارک
از تنهایی رنج نبرد…
دلم گرفته
یاد تنهایی اتاق خودمان میافتم…
و از خودم خواهش میکنم
به خانه باز گردد . . .

آنقدر
“دوستت دارم”ها
“دلتنگی”ها
“خاطرات”
به زبان های گوناگون روی قلم ها چرخیده
که ترجیح میدهم
قلم را زمین بگذارم و
تمامِ آشوب های دلم را کنارِ گوشَ ت نجوا کنم
بودنت را لازم دارم،
برای چند دقیقه ابرازِ دلتنگی…
دیگر کافیست،
هر آنچه خواندی و به رویَت نیاوردی!

کاش و ای کاش…حداقل اگر اولین انتخاب کسی نبودیم،آخرین انتخاب کسی باشیم!کاش از تمام دنیا کسی بیاید،که چشمهایش طعم غزل بدهند و دهانش مزهی عشق…یک عشقِ ناب،یک عشقِ بِکر

مبادا آدمی در این شهر باشد،
که تو را بیشتر از من دوست داشته باشد
که تو را بیشتر از من بلد باشد
که بتواند به چشم بهم زدنی،
با زمزمه ی کلمه ای کنارِ گوشَ ت،
لبخند را به لبانت هدیه کند
که مبادا بداند حالِ خرابت،
چگونه خوب شدنی ست
من همانقدر که دوستت دارم،
چند برابرش را حسودم جانم
حسادت میکنم به تمامِ آدمهایی که بیشتر از من
کنارَت هستند
من حسودم،به “عزیزم” گفتن هایی که هم جنس هایت،
ضمیمه ی چند حرفیِ اسمت میکنند!
من همانقدر که در شبانه روز به تو فکر میکنم،
به دنیای بدونِ تو هم فکر میکنم!
به دنیایی که مگر میشود تو را کنارِ خودم نداشته باشم؟!
که چگونه میگذرد دنیای بدون تو
راستش را بخواهی؛
به تمام اهالی دنیا حق میدهم عاشقت باشند
چطور میشود نزدیکت بود و عاشقت نشد؟
من به عشق تو دخیل میبندم و
تو قول بده از تمام جهان سهم من شوی!
دلبرِشیرین تر از شیرینِ من…
بگذار تا پایان دنیا،فقط من شاعرِ چشمانت باشم!
کمـی صبر کن فصلِ وصلـمان نزدیـک است …

بیا خودمان را پخش کنیم کف اتاق
چشم هایمان را ببندیم،
دستهایمان را باز کنیم و مشت مشت از روی فرش بوسه جمع کنیم؛
اجازه بده بپرسم دوستم داری؟
تو با ناز بگو نوچ!
بگذار بپرسم این مدت که تنهایم گذاشته بودی دلتنگم شدی؟
تو هم با عشوه بگویی نوچ!
لبخند شیطنت آمیز بزن تا من بگویم
فدای لبهایت که وقتی میگویی نوچ
حس میکنم بوسه میخواهی؟
راستی…
بوسه میخواهی؟
لطفا بگو نوچ!

بیا ..
بمان ..
دوستم نداشتی هم
خیالی نیست
من به اندازه جفتمان
دوستت دارم ..
من به اندازه ای که
ابر باران را..
دریا موج را..
موهایت انگشتانم را
پیراهنت تنم را دوست دارد…
دوستت دارم.
دیگر نمی توانم
پنهانت کـنم!
از درخشش نوشته هایم
می فهمند،..
برای تُ می نویسم!
ازشادی قدم هایم..
شوق دیدارتو درمی یابند..
کہ..
دوســـــتت دارم
صبحها که لبخند میزنی
خورشید گرم میشود
به وقت طلوع نگاهت ..
تو همان عاشقانه ای
که عطر بهار نارنج
میان گیسوانت پیچیده!!
باد هم بوسه های
نشانده برلبش را
روی موهای توبند میکند
میبینی
دوست داشتنت کلافی
پیچ در پیچ است …!
همه چیز باید به وقتش باشد
دلت به آمدن نیست،قبول
احساست را خاک گرفته،قبول
از شکستن می هراسی،این هم قبول
اما مصمم اگر شدی به آمدن،
در کنارم بمان!
بمان تا ثابت کنیم،دوست داشتن هنوز هست
بمان تا بریزیم ترسِ تمامِ آدمهای مثلِ خودَت را
بمان تا پاییز را جورِ دیگر تعریف کنیم
مهم نیست کجای پاییزیم،
مهم نیست یخبندانِ دوست داشتن ها
مهم ماندنِ توست
مهم ساختن ماست
مصمم اگر شدی به آمدن،
به وقتش بیا جانم!
نه آنقدر زود،
که لیاقتت را نداشته باشم
نه آنقدر دیر،
که دوست داشتن از دهان افتاده باشد!
به ما تکنولوژی نیامده جانم…
برایت نامه مینوسم!
از مبدأ معلوم، به مقصدِ نا معلوم…
عزیزِ جانم؛ سلام
کلام را کوتاه میکنم!
ملالی نیست جز دلتنگی های هر شب
و مرورِ تمامِ خاطراتی که
ای کاش از ذهنَت پاک نشده باشد!
همین!
دلتنگِ “تو”،
“من”
شب های جمعه،
دلم هوس یک دیس حلوا می کند،
ببرم در قبرستان پخش کنم
مرده ها بیدار شوند!
حالم را بپرسند!
تا کمی کنارشان بنشینم،
شاید
خنده های آنها قشنگ تر باشد!
نمی دانم
دنیا
به خنده هایم، زهرخند می زند …