عکس نوشته همسرانه با متن جدید 97
در عکس نوشته همسرانه با متن جدید 97 شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید جدیدترین عکس نوشته های مناسبتی دلربایی و محبت به همسر خود را تحت عنوان عکس نوشته همسرانه مشاهده خواهید کرد به همراه متن و …
عکس نوشته همسرانه با متن جدید 97
تا حد شرمآوری همسرانه، جذابیت ازدواج خلاصه میشود در ناخوشایند بودن تنهایی.
لزوما تقصیر شخص ما نیست.
ظاهرا کل جامعه مصمم است تجرد را تا حد ممکن رنجآور و یاسآور جلوه دهد:
به محض اینکه دوران بیقیدوبندی مدرسه و دانشگاه تمام میشود،
پیدا کردن همدم و صمیمیت به طرز دل سردکننده ای سخت میشود؛
زندگی اجتماعی، ظالمانه حول محور زوجها میچرخد؛
دیگر کسی نمیماند که به او زنگ بزنیم یا باهم بیرون برویم.
پس چندان تعجبی ندارد که اگر کسی را بیابیم که اندکی معقول باشد، دودستی به او بچسبیم!
عکس نوشته خاطر طناب داری است که سرانجام گریبانت را می گیرد
بر روی ما نگاه خدا خنده می زند
هر چند که ره به ساحل لطفش نبرده ايم
زيرا که چون زاهدان سيه کار خرقه پوش
پنهان ز ديدگان خدا می نخورده ايم
پيشانی ار ز داغ گناهی سيه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ريا
نام خدا نبردن از آن به که زير لب
بهر فريب خلق بگويی خدا خدا
ما را چه غم که شيخ شبی در ميان جمع
بر رويمان ببست به شادی در بهشت
عکس نوشته نگاهتو ازم نگیر
قهوه بنوشید !
موسیقی گوش دهید
و دقایقی به هیچ چیز فکر نکنید ؛
شاید زندگی همین باشد …
عکس نوشته کسی را دوست داشتن یعنی عاشقانه
من اگربزرگ نمیشدم،
مادربزرگم درایوان خانه بازمیخندید…
اگرمن بزرگ نمیشدم،
پدربزرگم هنوز زنده بود..
اگرمن بزرگ نمیشدم،
تنهایی معنایش،
همان تنهایی دراتاقم بود..
اگرمن بزرگ نمیشدم،
غروب جمعه دلگیرنبود…
چقدرگران تمام شد بزرگ،
شدن من….
عکس نوشته پادشاه قلبمی
جز کوی ” تو ” …
دل را نبُود منزل دیگر…!!
گیرم که بود کویِ دگر …
کو دلِ دیگر…؟!!!!
خودم را دوست دارم
هر لحظه و هر آن از
تو برایم صحبت می کند
عکس نوشته جانی که من داشتم شد محو عشق جانان
پیش گویی ها این است
طوفانی درراه هست
ایا میشود با دعا راه
این مصیبت را بست ؟
اگر میشود …
پس برایم دعا کنید
خودم خودمو با دلم بغل کردم
وراهی شدم
خودم برای خودم
لالایی سرد و سکوت خوندم
خودم برای خودم
عرش خدا را لرزاندم
و دست خود را گرفته و دور شدم
دور
دور
عکس نوشته من بشم خانوم خونه ای که تو مردشی
دلم
هوای بی تو بودن نمی فهمد…
وقتی نیستی:
زمین گیج
هوا دَم
ماه سَرد
شبها گُم…
و لبهایم
خالی از
نفسهایت…
نفس
نفس
دودهای سمی شهر را می بلعد…
عکس نوشته یکی باشه واسه همیشه
آب در هاون کوبیدن است
وقتی من برای تو شعر بنویسم
و تو فال قهوه بگیری
در تمام شعرهای من تو باید بیایی باشد
و در فال قهوه تو من فقط بروم
عکس نوشته برای مردم زندگی نکن
عطر حضور تو جنون می آورد ..!
این را گلدان های لب پنجره هم تایید می کنند …
که هر وقت از کوچه رد می شوی …
دست و پایشان شُل می شود …
و بید کوچکی می شوند پشت پنجره …
……..
راستی میخواهم مرگ را …
جواب کنم …!!
وقتی تو …
معجزه این روزهای منی …
عکس نوشته سرتا سر قلبت باید به دست من تسخیر بشه
آتش زیر خاکسترم شعله کشید و همه ام را بلعید ,,,
آری , دلتنگی خانمان سوز است .
گاهی اوقات
حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کننده ترین حس دنیاست !
دلتنگی که از حد بگذرد
به هیچکس رحم نمیکند،
سریع به چشم ها روی می آورد
آنقدر اشک ها را در می آورد
تا آرام بگیریم !
دروغ چرا بگویم؟
دلتنگی بعد از او،
تمامِ جانم را گرفت…
عکس نوشته عشق تو مرا آدم بدی کرد
کجای شهر
قدم میزنی؟
میخواهم
کاملا اتفاقی
از آنجا رد شوم …
هر کسی
یک امید،
یک عُصیان،
یک از دست دادن،
یک درد،
یک تنهایی،
یک اندوه،
در خود دارد …
زیرا
از درون ِ هر کس
یک نفر رفته است،
و هر کاری که می کند
نمی تواند او را بدرقه کند .
عکس نوشته مژده آمدنت قیمت جان می ارزد
خدایا خوش به حالت
درآن بالاها نشسته ای نه عزیزی از دست داده ای ….
نه منتظر آمدن کسی هستی…
ونه غم از دست دادن کسی دلت را پرآشوب میکند…..
چه زیبا گفت شریعتی :
خدایا تو را چه کسی در آغوش میگیرد که اینگونه ﺁﺭاﻣﻲ ؟!
عکس نوشته با پیامت قلبم وا می ایستد
زمستان رفت و رو سیاهی ماند برای تو
که بودی اما نبودی و من با رویای بودنت
خودم را گرم کردم
فروردین هم تمام میشود
ورو سیاهی ماند
برای تو و من
که حرف همدیگرو نفهمیدیم
عکس نوشته یه مرد برای عاشق شدن
بعد تو چشمم
برای باران…
خط و نشان کشید !!!
حرف رفتن که می شود،
هزار چوپان دروغگو پشت چشمانم کمین می کنند.
هزار نفر به جای من می گویند :
به جهنم که می روی!
بعد هزار نفر در دلم مومن می شوند، …
دعا می کنند
که حرف رفتن،
فقط کار چوپان های دروغگوی چشمانت باشد.
عکس نوشته آرام جانم با تمام وجود از اعماق قلبم
رفتی که برگردی
اما نیامدی
تا آمدنت دلم ریخت
شعرهای نفرین شده
قلم را چنگ
بسان طفل
که آغوش مادر را
ورق های جذام گرفته
دهان پنجره را
طعمه می شوند
به پای نفس هایم
وزنه هایی بسته
هم آواز شده
چیک چیک سقف نمور چشمانم
به زمزمه های شوم بوفی
که اعماق این برهوت را
به خود آغشته .
عکس نوشته جون و دلم میره برات
ما دو تن مغرور
هر دو از هم دور
وای در من تاب دوری نیست
ای خیالت ، خاطر من را نوازش بار
بیش از این در من صبوری نیست
بی تو من تنهای تنهایم
حمید_مصدق
عکس نوشته جیگر کی بودی تو
نه عزیزم!
به تو فکر نمی کنم
“زیبایی” ات مستدام ولی…
آبی بود که از سرم گذشت تا نام تو را با خودش ببَِرد!
“تنهایی” گاه
با اعمال شاقه همراه است:
شکستن آینه ای که بارها در آن خندیدیم
شکستن گلدان ها
شکستن پنجره، میز، صندلی ها
اگر نه قول شکستنی نیست
حرفی ست که از شکم سیری زیاد بهم تعارف می کنیم!
حالا فقط “سَر” نیست
دلم را به دریا زده ام
تا آب هر آنچه هست، با خودش بِبَرد
دوست داشتن را بِبَرد
خاطرات خانه را بِبَرد
گیره ی سیاه جا مانده ات را بِبَرد
نام تو را …
نام تو را …
نام تو را …
نامت اما
ماهی قزل آلایی ست که دوست دارد
بر خلاف آب شنا کند…