عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

در عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم شما همراهان عزیز می توانید عکس نوشته مذهبی جدید با نام خدا را با کیفیت عالی و فانتری مشاهده کنید.

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

چقدر بوی تو خوب است بوی آغوشت
همیشه زحمت من بوده است بر دوشت
چنان زلال و لطیفی که مطمئن هستم
دو بال بوده به جای دو دست بر دوشت
ولی به خاطر من بال را کنار زدی

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

که با دو دست بگیری مرا در آغوشت
آهای روسریت آفتاب تابستان!
شکوفه تاج سر تو، بنفشه تن‌پوشت
بهشت جای قشنگی‌ست جای دوری نیست
بهشت باغ بزرگی‌ست، باغ آغوشت
بهشت اول و آخر! گمان مکن حتی
بهشت هم بروم می‌کنم فراموشت…

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

آمدم یاد تو از دل به برونی فکنم
دل برون گشت ولی
یاد تو با ماست هنوز…

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

تو را من با تمام انتظارم جستجو کردم
کدامین جاده امشب می گذارد سر به پای تو؟

تو گر دوست داری مرا ور نداری
منم همچنان بر سر دوستداری
به هر دست خواهی برون آی با من
ز تو دست‌برد و ز من بردباری

چه دارم ز عشق تو عمری گذشته
نیاری بدین خاصیت روزگاری
چو گویم که خوارم ز عشق تو گویی
هم از مادر عشق زادست خواری

من از کار تو دست باری بشستم
زهی پایداری زهی دست کاری
تو داری سر آن که در کار خویشم
ز پای اندر آری و سر درنیاری

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

دل آنجا نهادم که عهدی بکردی
به پای وفا بر کدام استواری
همان به که با خوی تو دل نبندم
که الحق چنین خوب خویی نداری

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

در سینه‌اش آتش‌فشانی شعله‌ور دارد
رودی که حالا در سرش فکر سفر دارد
من می‌روم از این حوالی دورتر باشم
بغضم مگر دست از گلوی شهر بردارد!

آن باغبانی که مرا با خون دل پرورد
حالا که می‌آید به سوی من، تبر دارد!
با این عطش در زیر خاکی سرد می‌سوزم
گاهی برایم گریه کن! باران اثر دارد

 

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

یک روز در آغوش دریا غرق خواهم شد
این رود تشنه در سرش شور خزر دارد
دلتنگم اما دیدنت با دیگران سخت است
دلتنگم و این درد از حالم خبر دارد،
مانند بیماری که مرگش از عطش حتمی‌ست
اما برایش آب مثل سم ضرر دارد

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا
نیست بی‌گفتار تو در دل توانایی مرا
در وصالت بودم از صفرا و از سودا تهی
کرد هجران تو صفرایی و سودایی مرا

عکس نوشته تولد مبارک غمگین با متن 97

عکس بسم الله الرحمن الرحیم ساده

عشق تو هر شب برانگیزد ز جانم رستخیز
چون تو بگریزی و بگذاری به تنهایی مرا
چشمهٔ خورشید را از ذره نشناسم همی

نیست گویی ذره‌ای دردیده بینایی مرا
از تو هر جایی ننالم گر تو هر جایی شدی
نیست جای ناله از معشوق هر جایی مرا

عکس بسم الله در طبیعت

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

گاه پیری آمد از عشق تو بر رویم پدید
آنچه پنهان بود در دل گاه برنایی مرا
کرد معزولم زمانه گاه دانایی و عقل
با بلای تو چه سود از عقل و دانایی مرا

عکس نوشته بسم الله الرحمن الرحیم

خیال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود
که دل زدیم به دریای بی‌خیالی‌ها …

عکس بسم الله الرحمن الرحیم کودکانه

امشب این ماه‌تر از ماه به حرف آمده است
باز بین من و تو آه به حرف آمده است
کاش می‌دیدی از آن دور که از شدّت شوق

ماه در هیأت یک آه، به حرف آمده است
آن قدر ریخته‌ام حرف به چاه دل خویش
که به همراهی من چاه به حرف آمده است

دانلود بسم الله الرحمن الرحیم زیبا

چشم خود دوخته‌ام بر نفس جادهٔ عشق
آن قدر تا رگ این راه به حرف آمده است
در پی وصف تو ای ماه شب چاردهم
دلم، این کورهٔ خودخواه، به حرف آمده است

مرا به باغ و بهاران چه کار دور از تو؟
مرا چه کار به باغ و بهار دور از تو؟
بهار آمده امّا نه سوی من که نسیم

عکس بسم الله الرحمن الرحیم برای ورد

زند به خرمن عمرم، شرار دور از تو
به سرو و گل نگراید دل شکستهٔ من
که سر به سینه زند سوگوار دور از تو

هم از بهار مگر عشق، عذر من خواهد
اگر ز گل شده‌ام شرمسار دور از تو
به غنچه ماند و لاله، بهار خاطر من

عکس بسم الله الرحمن الرحيم با کیفیت بالا

شکفته تنگ دل و داغدار دور از تو
نسیمی از نفست سوی من فرست که باز
گرفته آینه‌ام را غبار دور از تو

عکس بسم الله الرحمن الرحیم با گل

 

گلم خزان‌زده آید به دیدگان که بهار
خزانی آمده در این دیار، دور از تو
دلم گرفت، اگر نیستی برم، باری،

کجاست جام می خوش‌گوار دور از تو؟
چه جای صحبت سال و مه و بهار و خزان؟
که دل گرفته‌ام از روزگار دور از تو

عکس بسم الله الرحمن الرحیم فانتزی

شهریوری تو مطلع انگور چشم توست
مهر منی مقدمهٔ نور چشم توست
چشم بد از تو دور که در این شب شدید
آن شعله‌ای که می‌وزد از دور چشم توست

عکس پروفایل سالگرد ازدواج حضرت علی و فاطمه

در سایهٔ کمانچهٔ شیرین ابرویت
تلفیقی از ترانگی و شور چشم توست
خون چقدرها من عاشق به گردنش
در این زمانه تالی تیمور چشم توست
گنجینه‌ای‌ست شعر من از برکت شما
فیروزهٔ نفیس نشابور چشم توست
هر جا کمی ز خمرهٔ خرم دمی زدم
یک استعاره بوده که منظور چشم توست
می‌خواستم هنوز غزل باشم و نشد
آن‌جا که نطق شعر شده کور، چشم توست

عکس بسم الله الرحمن الرحیم

امتیاز بدهید
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.