عکس نوشته اردیبهشتی با متن 97
در عکس نوشته اردیبهشتی با متن 97 شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید سری جدید از عکس نوشته های متولدین اردیبهشتی را مشاهده کنید به همراه متن و …
عکس نوشته اردیبهشتی با متن 97
دستم بگیر اردیبهشتی
دست مرا تو بگیر
درمانی باش
پیش از آنکه بمیرم…
میرقصم در تو…
تو را خواهم بوسید، مثل اردیبهشت
تو را خواهم بوسید
مثل آتش، وقتی به خرمن گندم تنت افتاده!
هر چه بدوی و دور شوی بیشتر گر می گیری !
تو را خواهم بوسید مثل باران
تو را خواهم بوسید
مثل همین شعر…
پس تسلیم باش
چشمهایت را ببند
تو با همین بوسه جاودانه ای
در همین شعر
عكس برا پروفايل ارديبهشتي
همه راه
اگر آتش و آب باشد
حتی اگر خدا
گل کوچکی در سراب باشد
در مقصدش
تو ایستاده ای
دختر اردیبهشت!
فقط بگو
کجای زمین می رسم به تو؟
یک شب
یک نفر شبیه تو
از چشمه انار
برایم پیاله آبی آورد
گفت
تشنگیهای تو را
آسمان هزار اردیبهشت هم
تحمل نخواهد کرد
او به جای تو امده بود
اما من از اتفاق آرام آب فهمیدم
ماه
سفیر کلمات سپیده دم است
دارد صبح می شود
دیدار آسان کوچه
دیدار آسان آدمی
و درها
پنجره ها
درخت ها
دیوارها
هی تکرار چشم به راه کی
تا کی؟
وقتی که تو نیستی
من حُزن هزار آسمانِ بی اردیبهشت را
گریه می کنم
فنجانی قهوه در سایه های پسین،
عاشق شدن در دی ماه
مردن به وقتِ شهریور
وقتی که تو نیستی
هزار کودک گمشده در نهان من
لای لای مادرانه تو را می طلبند.
عكس پروفايل ارديبهشتي رضا
باران؛
کاش تو یارم بودی
با تو
هوایم همیشه بهاریست…
بهار به بهار …
در معبر اردیبهشت،
سراغت را از بنفشه های وحشی گرفتم
و میان شکوفه های نارنج
در جستجویت بودم !
در “پائیـــز” یافتمت …
تنها شکوفه ی جهان
که در پائیز روییدی
هرچند میگویند
آدم به جرم خوردن سیب بهشتی
رانده شد از جنّت المأوا
و سالها در شرح این موضوع دعوا بود؛
اما تن اردیبهشتی تو ثابت کرد:
سیبی که آدم گاز زد
از باغ حوّا بود!
به تو فکر می کنم
مثل مسافر به راه
مثل علف به ابر
مثل شکوفه به صبح وُ
مثل واژه به شعر .
به تو فکر می کنم
مثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشت
خرزهره های وحشی گل داده اند
و دره های گرم جنوبی
از رنگ و عطر کف کرده
در این اردیبهشت سوزا ن
که سدر و گزاز حرارت خورشید
پژمرده می شود
وقتی که شب با عطر پیچک ها
از آسمان روشن اردیبهشتی در اتاق تیره ام لغزید
من ، نامه ای را در جواب نامه ای آغاز می کردم
نور از چراغ سقف می تابید
من، با پر و بال قلم ، از خطه ی کاغذ
تا قله ی اندیشه ها پرواز می کردم
نخواه فراموشت کنم!
آخر کدام درخت
در کدام اردیبهشت
خانه تکانی کرده است؟
دیوانه
من تازه عاشقت شده ام
بـایکی آشـنـا شـدم,
ازم پـرسـید مـتولـد چـه مـاهـی هـسـتی؟
گـفـتـم اردیـبـهـشـتــــــــــــ
رفـتـــــــــ !!!
گـفــتـم کـجـا مـیـری؟
گـفـتـــــــــ مـــن لـیـاقـتـتـو نـدارم . . .
یـه هـمـچــیـن آدمـهــایـی هـســتـیـم مــا اردیـبـهـشــتـیـا !!!
آدمـا دو دسـتـه هـســتن
اونـایی کـه اردیــبـهـشــــــتـی هـســتن
و
اونـایی کـه آرزو دارن اردیــبـهـشــــــتـی بـاشــن
بـــــــــَــــــــلـِـه
می دانـــے..؟
اردیبهــــ♥ـشتے ها آدم هاے ســـاده اے هستند …
آدم هاے ِ ساده،
ساده هم عاشـــق مے شوند…
ساده صبــــورے مے کنند…
ساده عشــــق مے وَرزَند…
ساده مے مانند..
اما سَختــــــــ دِل مے کنند..
آن وقت که دل مے کنند..
جــان مے دَهند..
سـخـتـــــــ مے شکنند..
یک بیـــــت یک ترانه ی زیبا برای تــــــــــــو
آرامش همیشــــــــــــه ی فردا برای تــــــــــــو
تنها همین بهـــــــــانه ی زیبا برای مــــــــــــن
اردی بهشــتـــــــــــ پاک غزل ها برای تــــــــــــو
عكس پروفايل ارديبهشتي
نوبهار آمد و آورد گل و یا سمنا
باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود
میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا
بوستان گویی بتخانه ی فرخار شده است
مرغکان چون شمن و گلبنکان چون و ثنا
برکف پای شمن بوسه بداده و ثنش
کی وثن بوسه دهد بر کف پای شمنا
کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است
فاخته نای زن و بط شده طنبور زنا…»
می گوید متولد اردیبهشتم،
و من آن لحظه می فهمم که شکوفه ای است
سپیدتر از یاس و بیدارتر از اقاقیا
متن راجع به ماه اردیبهشت
سلام به باران
سلام به نمناکی خیابان
سلام به گواراترین فصل سال
اردیبهشت، بهشت زمان
متن ادبی در مورد اردیبهشت
خوابمان از آن رو می برد بهار
می آیی ، خانه روشن می شود
میروی ، خانه خراب
به رعد و برق می مانی مگر
رضا کاظمی
احتیاط!
در این شهرِ لاکردار
تمام کوچه باغ های عاشقی
به اتوبان های تنهایی وصل می شوند…
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
محمد علی بهمنی
من این روزها…
صدای ثانیه ثانیه ی فراموش شدنم را می شنوم…
من آنقدر با وسعت نبودن تو زیسته ام…
که دیگر آمدنت دردی ازمن دوا نمیکند!!!
نیا”””
مدتهاست که “بجای تو”
با “جای تو” انس گرفته ام…
همیشه مقدار ثابتی “یاد تو ” در من هست ….
زمانی به شکل رود
گاهی باران ….
و این اواخر که دیر به دیر به دیدارم می آیی
مثل ابر ….
بوي عطرت فضا را عطراگين كرده
معلوم است تو هم دلتنگي
در خيالم به انتظارت خواهم ماند
پروفايل ارديبهشتي ها
مینویسم سرشار از عشق
برای تویی که همیشه
تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی
برای تو که بخوانی و بدانی
دوست داشتنت در من بی انتهاست
باران احساس که بارید
کلمات شکل عشق میگیرند
دستم میرقصد برای نوشتن
میدانی؟
اگر عشق حکم زندگیست
از تمام زندگی میشود ترانه ی عشق کشید
از این زنی که عاشقت بوده است ،
کم کم غمت یک مرد می سازد
زن تا ابد با عشق می سوزد ،
زن تا ابد با درد می سازد …
الهام دیداریان
پروفايل ارديبهشتي
نه هوا سرد نیست…
سرمای کلامت دیوانه ام میکند…
بی رحــــم! شوق نگاهم را ندیدی؟
تمام من به شوق دیدنت پر میکشید…
ولی همان نگاه بی تفاوتت
برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه!
نمک را بگذار برای من میخواهم این زخم همیشه تازه بماند
غریبه ای آمـد
عـشقی داد
نـفـسی گرفت
آرام و بی صدا رفت
عكس نوشته يه ارديبهشتي
نمیدانم شاید روزی…
اتفاقی…در کنار نیمه گمشدمان یکدیگر را ببینیم…
اولین نگاهمان دیدنی است!
شاید روز آخر باشد
شاید نگاه آخر باشد
تو را نمی دانم غیرتت بگذارد یا نه، اما من مثل همیشه لفتش می دهم…
طولش می دهم نگاه کردن تو را…
خودم را به زمین می اندازم!
مثل قدیم ها نگرانم میشوی؟
ای کاش تو دستم را بگیری بلندم کنی اما نه…
بگذار از زمین نگاهت کنم…من هنوز هم که هنوز است تو را می پرستم…
چه زود این رویای کوتاه تمام شد!…
دیدار بعدی ما (اتفاقی، ناگهانی، شاید، اما، اگر…)
و چه محال است دیـــدار بعدی
عكس نوشته دختران ارديبهشتي
می گویند : خوش به حالت!
از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…!
نمی دانند بعضی دردها کمر خم می کنند، نه ابرو
عكس نوشته هاي ارديبهشتي
بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوقِ دیدار تو لبریز شد از جامِ وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
عكس نوشته ارديبهشتي
ﺩﯾـﺪﻩ ﺍﯼ ﺷــﯿﺸــﻪ ﻫـﺎﯼ ﺍﺗـﻮﻣﺒــﯿﻞ ﺭﺍ ﻭﻗـﺘـﯽ ﺿﺮﺑــﻪ ﺍﯼ ﻣــﯽ ﺧـﻮﺭﻧـﺪ ﻭ ﻣـﯽ ﺷـﮑﻨـﻨـﺪ !؟
ﺩﯾــﺪﻩ ﺍﯼ ﺷـﯿﺸــﻪ ﺧــﺮﺩ ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ
ﻭﻟــﯽ ﺍﺯ ﻫــﻢ ﻧﻤــﯽ ﭘﺎﺷــﺪ !؟
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﻫﻤـــﺎﻥ ﺷــﯿﺸــﻪ ﺍﻡ ؛
ﺧــﺮﺩ ﻭ ﺗــﮑـﻪ ﺗــﮑــﻪ ،
ﺍﺯ ﻫــﻢ ﻧـﻤـــﯽ ﭘــﺎﺷـﻢ ﻭﻟـــﯽ ﺷــﮑـﺴﺘـــﻪ ﺍﻡ . . .
عكس نوشته ارديبهشتي تولدت مبارک
#مرا چشمیست اردیبهشتی خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی عکس نوشته است و مشکین سایبان ابرو
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش
که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو
روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
که بر طرف سمن زارش همیگردد چمان ابرو
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو