عکس آنابل ترسناک برای پروفایل
در عکس آنابل ترسناک برای پروفایل اینبار باز هم با یک پست ترسناک دیگر بنا به درخواست شما عزیزان خدمتتون هستیم حتما سئوالات زیادی در مورد آنابل و داستان و فیلم های این سریال دارید در این پست بهتون پاسخ خواهیم داد همراه ما باشید ..
عکس آنابل ترسناک برای پروفایل
عروسک آنابل یکی از نمادهای ترس و وحشت در فیلم ها هست, اما چرا این عروسک را بعنوان یک علامت از ترس معرفی میکنند؟ از زمان نخستین فیلم «Conjuring» یک سوال ذهن تماشاگران را مشغول کرد; حکایت این فیلم تا چه حد بر زمینه واقعیت بود؟
آیا واقعا عروسک واقعی آنابل وجود دارد؟ و اگر چنین هست آیا به اندازه عروسکی که در فیلم نشان داده شد شیطانی هست؟پاسخ نخستین سوال بله هست, واقعا چنین عروسکی وجود دارد. با این حال یقین کردن یا نکردن حکایت هایي که درمورد این عروسک گفته شده به خودتان بستگی دارد.
سوال دم کمی پیچیده تر هست. تنها چیزی که مشخص هست آن هست که حکایت هاي واقعی آنابل اثبات کرده اند گاهی واقعیت از حکایت خیلی بدتر هست.عروسکی که باعث چنین صدمه هایي شده اکنون در موزه اِد و لورن وارن نگه داری میشود. عروسک را داخل یک جعبه شیشه اي با اخطار باز نکنید نگه داری میکنند.
با این که عروسک واقعی آنابل با انچه در فیلم «Annabelle; Creation» وجود دارد خیلی متفاوت هست, اما شمار زیادی از چیزهای ترسناکشان با هم یکسان هست.ظاهر این عروسک بسیار فریبنده هست. لورن وارن در باره آنابل میگوید; این ظاهر عروسک نیست که خوفناک هست, بلکه انچه درونش هست ترسناکش میکند; شیطان.
احتمالاً وارن ها به لطف فیلم «Conjuring» مهم ترین بخش حکایت باشند اما این شروع ماجرا نیست و خیلی گذشته از آن اتفاقاتی افتاده هست.شروع ماجرای خوفناک عروسک آنابل از سال 1970 شروع شده هست زمانی که یک مادر برای دخترش دُنا که دانشجوی پرستاری بود بعنوان هدیه تولد از فروشگاه اسباب بازی فروشی یک عروسک میخرد.
در آن زمان دُنا با دوستش آنجی زندگی میکرد و یک ماه از کادویی که مادرش به او داده بود می گذشت.عروسیک خیلی زود ماهیت واقعی خود را نشان داد و برای این دو دختر تبدیل به یک کابوس واقعی شد.
آنابل با چند حرکت اندک کارش را شروع کرد – گاهی اوقات دستش را لزرش می داد. چیزهایی که میتوان به راحتی توجیهشان کرد.دُنا و انجی برایشان سوال نمی شد که چرا آنابل از روی صندلی به زمین آمده – احتمالا افتاده؟ اما خیلی زود حرکات افزایش پیدا کرد و دیگر نتوانستند توجیهی بیاورند.
آن ها عروسک را در اتاق دُنا می گذاشتند و سپس آن را بیرون اتاق انجی پیدا میکردند. طولی نکشید که امور از بازرسی خارج شد. دو دختر ادعا میکردند که آنابل به آن ها حمله میکند و حتی اقدام به خفه کردن یکی از دوستانشان کرده.
عروسک آنابل واقعی در موزه وارن جنجالی به پا کرده و همه در فضای مجازی از فرار او صحبت می کنند. عروسک آنابل معروف به عروسک جن زده است که توسط مادر دختری به نام دنا در سال 1970به او هدیه شد. اما بعدها دنا متوجه شد که این عروسک بدون این که او متوجه شود تغییر مکان میدهد تا اینکه یک جنگیر به او می گوید این عروسک توسط روح دختری که در زیر خانه دفن شده تسخیر شده است. این داستان واقعی تا به امروز الهام بخش مجموعه فیلمهایی در دنیای سینمایی احضار شده است. اما واقعیت این است که ماجرا فرار آنابل از موزه وارن یک شایعه است که به دلیل ترجمه اشتباه یک کاربر چینی در مجازی مجازی پخش شده و بسیاری را ترسانده است.
ماجرا فرار آنابل از چه قرار است؟
روزنامه انگلیسی سان، دیروز (جمعه) شایعهای مبنی بر فرار عروسک معروف آنابل از موزه وارن اوکالت در آمریکا در بین کاربران شبکههای اجتماعی پخش شد. این شایعه از ترجمه اشتباه یکی از کاربران چینی یوتیوب به نام های تک شروع شد.
ماجرا از این قرار بود که آنابل والیس هنرپیشه ۳۵ ساله انگلیسی که به بازی در سریال پیکی بلایندرز و فیلم آنابل (۲۰۱۴) شناخته میشود، در یک مصاحبه گفت در فیلم مومیایی (۲۰۱۷) توانسته همبازی خود تام کروز را متقاعد کند در یک صحنه کنار هم بدوند.
در ترجمه اشتباه های تک از این مصاحبه به زبان چینی، داستان به «آنابل فرار کرد» (Annabelle escaped) تغییر داده شد و شایعات را آغاز کرد. این خبر بین کاربران توییتر دست به دست شده و توییتهای مختلفی با این مضمون منتشر شد. برخی از کاربران از این که این خبر حقیقت داشته باشد حسابی ترسیدند و برخی نیز در ساختگی بودن آن شکی نداشتند.
فرار یا ناپدید شدن آنابل، میتوانست رویدادهای عجیب سال ۲۰۲۰ را تکمیل کند، اما این عروسک که باورهای ماوراءالطبیعی پیرامون او وجود دارد، ناپدید نشده است. در حقیقت آنابل مدتی است دیگر ساکن موزه وارِن نیست. این موزه به دلیل نقض تعهداتش بسته شد و اشیای عتیقهاش اکنون توسط تونی اسپرا، داماد اد و لورن وارن نگهداری میشود. تونی اسپرا اعلام کرد این عروسک گم نشده و جایش امن است. وقتی روز جمعه یک نفر با شیطنت اطلاعات صفحه ویکیپدیای آنابل را تغییر داد و نوشت عروسک گم شده، در فضای مجازی جنجال به پا شد.
اگر تا به حال آنابل را ندیدهاید و اسمی از آن نشنیدهاید، در اقلیت هستید. او در جهان به عروسکی مشهور است که در دنیای واقعی توسط نیروهای شیطانی تسخیر شده است. دو زن جوان صاحبان اصلی آنابل بودند و پس از آنکه این عروسک رفتارهای عجیبی از خود نشان داد و حتی برایشان یادداشت میگذاشت، با اد و لورن وارن دنیای واقعی تماس گرفتند. این عروسک مدتی وانمود کرد که تحت اختیار روح یک دختربچه است که مدتها پیش مرده است، اما رفته رفته معلوم شد که روح واقعی شیطانی است که به دروغ خود را کودک معرفی کرده است. آنها گزارش دادند که حتی عروسک یک بار سعی کرده لو، یکی از دخترها را خفه کند. به واسطه اد و لورن وارن، شکارچیان نه چندان خوشنام ارواح است که ما چیزی از تاریخچه این عروسک میدانیم. وارنها این عروسک را به موزه مرموز خود در مونری کانکتیکت منتقل کردند. آنها گزارش کردند که هنگام انتقال عروسک به موزه، او باعث خراب شدن ترمز ماشین آنها شد و نزدیک بود جان خود را از دست بدهند.
هر چند فرار آنابل بالقوه میتواند مسئلهای جدی باشد، فضای توئیتر پر شده است از شوخیهایی با مضمون ناپدید شدن این عروسک و فرار او از موزه. جالبترینهایشان شاید اشاره به این موضوع باشد که سال ۲۰۲۰ بسیار دیوانهوار است و حتی میتوانیم در آن شاهد فرار یک عروسک شیطانی از موزه باشیم و تعجب نکنیم. کمپانی برادران وارنر قبلا به شوخی ویدیویی منتشر کرده بود با این مضمون که آنابل روزهای قرنطینه در دوره شیوع کرونا را چگونه گذرانده است.
عروسک آنابل واقعی چگونه بود؟
عروسکی که از آن به عنوان عروسک واقعی آنابل سخن میگویند، در واقع یک عروسک پارچهای با موهای نخی قرمز رنگ و دماغ مثلثی شکل نقاشی شده بر روی صورت است. این نوع عروسک ها، به اصطلاح «رگدی آن» (Raggedy-Ann) نامیده میشود که توسط نویسنده مشهور آمریکایی داستانهای کودکان، «جانی گروول» (۱۸۸۰-۱۹۳۸) طراحی شد. اینکه ایده طراحی این عروسک چه بوده است به درستی معلوم نیست، اما گفته میشود که روزی دختر جانی از اتاق زیر شیروانی مادربزرگ خود یک عروسک پارچهای قدیمی و بدون چهره پیدا کرد و خودش برای آن چهره کشید. جانی از این ایده بهره گرفت و به شخصیت پردازی این عروسک برای داستانهای کودکانه خود پرداخت. وی همچنین در سال ۱۹۱۵ حق ثبت این عروسک که به رگدی آن معروف شده بود را دریافت کرد و این مدل عروسک به این شکل، رسماً متولد شد. آنابل هم از همین مدل عروسکهای پارچهای رگدی آن بود که حدود ۳ فوت قد داشت.
عروسک اصلی آنابل
اما عروسکی که در مجموعه فیلمهای ترسناک با محوریت عروسک آنابل، ظاهر شد با عروسک واقعی متفاوت است. عروسکی که این فیلمها به کار گرفته شد یک عروسک سرامیکی با چهرهای ترسناک بود. این عروسک چشمانی بزرگ را در چهرهای با لبخندی شیطانی به نمایش میگذارد که گویی قصد دارد کاری وحشتناک را به انجام برساند. موهای این عروسک نیز، شبیه به موهای انسان و رنگی طبیعی دارد. چهره عروسک نیز کثیف و گویی از جهان مردگان آمده است. در واقع شخصیت عروسکی آنابل حاضر در فیلم ها، کاملاً با عروسک اصلی تفاوت دارد. عروسک اصلی اگرچه به ادعای برخی چهرهای مرموز دارد، اما کاملاً عروسکی عادی و با لبخندی کودکانه است، اما چهره عروسک فیلمها را به وضوح نمیتوان یک عروسک عادی پنداشت چرا که چهرهای کاملاً هراسناک دارد.
داستان اصلی عروسک آنابل از چه قرار است؟
ماجرای اصلی عروسک آنابل، مربوط به داستانی است که یک زوج پژوهشگر در زمینه ماوراء الطبیعه به نامهای «اِد وارن» و «لورن وارن»، برای اولین بار مطرح کردند. این دو کسانی بودن که عروسک واقعی آنابل در نهایت و برای همیشه در موزه شخصی آنها (به نام موزه اسرار آمیز وارن ها) در ایالت کنتیکت آمریکا آرام گرفت. طبق داستانی که که زوج وارن از آن به داستان واقعی عروسک آنابل یاد میکنند، ماجرا به سال ۱۹۷۰ میلادی در آمریکا باز میگردد. در این سال مادری به مناسبت تولد ۲۸ سالگی دخترش «دونا» که دانشجوی پرستاری بود، یک عروسک پارچهای مدل رگدی آن میخرد. اگرچه در برخی فیلمهای مربوط به این عروسک، گاه سخن از هدیه دادن این عروسک از سوی یک مرد به همسر باردار خود و یا دست دوم بودن این عروسک میشود، اما گویا واقعیت این بوده است که این عروسک به صورت نو از سوی مادری خریداری و به دختر دانشجوی اش هدیه شده است.
دونا عروسک را به خانه کوچک خود که با دوست هم دانشگاهی دیگرش «انجی» شریک بود میبرد و داستان نیز از همینجا شروع میشود. با گذشت زمان دوما و دوستش انجی متوجه تغییراتی عجیب مربوط به این عروسک شدند. زوج وارن میگویند که دوما، شروع این تغییرات عجیب را اینگونه برای آنها توصیف کرده است: «هر روز بعد از مرتب کردن تختخوابم، عروسک را روی تخت میگذاشتم. بازوهای عروسک به سمت پهلوهایش باز بود و پاهایش مستقیم دراز کشیده میشد. اما شب وقتی به خانه برمیگشتم، بازوها و پاها در جهت مختلف قرار میگرفت. برای مثال پاهای عروسک بر روی یکدیگر بود یا بازوهای آن به دامنش چسبیده میشد. این مساله، بعد از گذشت چند هفته سؤالبرانگیز شد. برای آزمیش این موضوع یک روز صبح عمدا دستوپاهای عروسک را رویهم قرار دادم تا ببینم آیا واقعا این عروسک حرکت میکند. قطعا انتظار داشتم که شب وقتی به خانه برمیگردم، دستوپاهای عروسک تکان نخورده و در همین حالت باقی بماند. اما شب به هنگام بازگشت به خانه متوجه شدم که به طرز مرموزی عروسک در اتاق نشیمن قرار دارد و بازوها و پاهایش باز شده است». انجی نیز داستان را اینگونه برای زوج وارن تعریف میکند: «عروسک خودش به تنهایی در اتاقها رفتوآمد میکرد. شبی به خانه برگشتیم و متوجه شدیم که عروسک آنابل در صندلی نزدیک به در ورودی خانه نشسته است. باورتان نمیشود، اما عروسک زانو زده بود. نکته جالب این است زمانی که میخواستیم زانوهای عروسک را خم کنیم، بههیچعنوان تا نمیشد. برخی اوقات باوجود آنکه دونا عروسک را در اتاقش با در بسته قرار میداد، اما به هنگام برگشتن به خانه متوجه میشدیم که عروسک روی مبل نشسته است.»
گم شدن و فرار عروسک انابل به همراه عکس های عروسک آنابل در موزه وارن
دانا در واقع متوجه جابه جایی های غیر عادی عروسک شده بود که برای آن هیچ دلیلی عقلانی نداشت. این رفتار عجیب عروسک به قدری زیاد می شود که باعث ترس دانا و دوستش می شود. در نهایت او از طریق یک واسطه یا مدیوم می فهمد که عروسک توسط روح دختر بچه ای که در زیر خانه دفن است تسخیر شده است.
به گفته مدیوم ها روح دختر بچه به عروسک علاقه مند شده بود و آن را مال خود کرده بود. دانا و هم اتاقی اش دلشان برای روح این دختر بچه می سوزد و سعی می کنند تا به او کمک کنند. در نتیجه تصمیم می گیرند تا نسبت به رفتارهای غیرعادی آنابل بی تفاوت باشند.
اما رفته رفته عروسک رفتارهای مخرب و شیطانی بیشتری از خود بروز می دهد تا جایی که سعی می کند به دخترها آسیب برساند. سرانجام دانا و دوستش تصمیم می گیرند تا از یک کشیش کمک بگیرند. کشیش با شنیدن داستان به آنها گفت که موضوعات مربوط به ارواح نیاز به قدرت زیادی دارد و خارج از قدرت اوست. در نتیجه دانا و دوستش با اد و لورن وارن تماس می گیرند و آنها نیز برای کمک پیش دانا می روند.
زمانی که اد و لورن وارن وارد ماجرای عروسک شیطانی شدند، به دانا گفتند که ارواح قدرت تسخیر اشیا را ندارد و تنها می توانند اشیا را کنترل کنند. اد و لورن وارن با بررسی شواهد متوجه قدرت شیطانی عروسک آنابل شدند. آنها با انجام یک سری کارهای مذهبی سعی کردند تا عروسک را از شر شیاطین تطهیر کنند. اما زمانی که اد وارن متوجه قدرت بسیار زیاد او شد، سرانجام تصمیم گرفت تا آن را با خود به موزه خصوصی خود ببرد و او را درون قفسی چوبی که با آب مقدس تطهیر شده است زندانی کند. به گفته اد و لورن وارن خطرناک ترین موجودی که در موزه ماورا الطبیعه اش وجود دارد، همین عروسک آنابل است که حاضر نبود حتی در صورت آن نگاه کند.
عروسک آنابل واقعی در موزه وارن امریکا
عروسک آنابل در موزه کدام کشور است؟ عروسک واقعی آنابل کجاست؟ عروسک آنابل در کجا نگهداری می شود؟ پاسخ تمام این سؤال ها در دست اد و لورن وارن است. اد و لورن وارن شروع به انجام مراسم مذهبی در خانه آنها کردند. اما سرانجام تصمیم گرفتند تا عروسک را از آپارتمان دخترها به موزه خود ببرند. آنها عروسک را به “موزه شگفتی وارن ها” در شهر مونرو واقع در ایالت کانتیکات امریکا بردند. در حال حاضر عروسک در قفسه ای شیشه ای و چوبی که با آب مقدس تطهیر شده است نگه داری می شود. وارن ها به شدت از عروسک می ترسیدند و روی شیشه قفسه آن نوشتند: تحت هیچ شرایطی باز نشود.
خیلی از افراد بدبین امور مذهبی منتقدان اصلی موزه وارن ها هستند. آنها این موزه را بی اهمیت و پر از چیزهای به دردنخور مخصوص هالوین می دانند. اما به گفته خود وارن ها عروسک آنابل خطرناک ترین چیزی است که در موزه آنها وجود دارد. تا جایی که خود آنها حتی حاضر نبودند در صورت عروسک نگاه کنند. اما بازدیدکنندگان توانستند عکس واقعی انابل در موزه را بگیرند و آن را پخش کنند. گردانندگان موزه می گویند تاکنون پیشنهادهای چندین میلیون دلاری زیادی برای خرید عروسک واقعی انابل دریافت کرده اند. عکس های آنابل واقعی در موزه را می توانید در گالری تماشا کنید.
حملات آنابل
لو دوست نزدیک این دو دختر خیلی نسبت به عروسک بد بین بود و حس میکرد این عروسک تسخیر شده هست. اما آن ها توجهی نکردند و میگفتند این فقط یک عروسک هست. اما حکایت روی شیطانی تری به خود گرفت و آنان را وادار به اقدام کرد.
انها در قسمت هاي گوناگون آپارتمان خود یادداشت هایي را پیدا کردند که به ظاهر چندان عجیب نبود به جز این که چیزهایی عجیبی روی کاغذ هاي پوستی نوشته شده بود و دخترها نمیدانستند انها از کجا میآیند.هر یادداشت پیامی متفاوت داشت, ” به لو کمک کن ” و ” به ما کمک کن ” تنها دو همانند از پیام هایي بود که با خطی کودکانه نوشته شده بودند.
یک روز دُنا از سرکار بر میگردد و متوجه خون روی دست هاي عروسک میشود.آنابل سر جای مادام العمر اش روی تخت بود, اما لکه هاي قرمز روی دستش چشم دُنا را گرفت – به نظر خون می آمد. گویا مایع قرمز رنگ از درون خودِ عروسک بیرون می آمد.دیگر همه ي چیز خیلی جدی شده بود و دخترها باید کمک میگرفتند. بنابراین از یک مدیوم « احضار کننده روح » کمک خواسته شد.
احضار روح و روحِ یک دخترِ مرده
نخستین مدیم بعد از یک جلسه احضار روح یک تیئوری را مطرح کرد. او برای دخترها حکایت دختر هفت ساله اي را گفت که سالها پیش مرده بود.بر زمینه گفته هاي مدیم ساختمان آپارتمان درست جایی بود که پیکر دختر پیدا شده بود. وقتی عروسک به این آپارتمان برده شده بود روح آنابل ظاهراً آنجا بوده و به عروسک علاقه مند شده و خواسته که آن را تسخیر کند. و بدین ترتیب دختر واقعی – آنابل هیگینز – تبدیل می شودبه عروسک آنابل.
در یک عمل پیش بینی نشده و حیرت آور دخترها تصمیم میگیرند آنابل را نگه دارند. در واقع دو دختر دلشان به حال عروسک و دختر مرده می سوزد اما این احساس همدردی دوامی نمی آورد.یکسری کابوس و تصورات خوفناک به سراغ دُنا میآید و این هم باعث نمیشود عروسک را کنار بگذارد اما وقتی دوستشان لو مورد حمله قرار میگیرد مجدد رو به کمک خواستن می آورند.
حمله وحشیانه عروسک
به نظر میرسید که عروسک اصلا از لو خوشش نمیآید.یک شب لو از خوابی عمیق بیدار میشود بی درنگ وحشت به سراغش میآید. او کبوسی بد دیده بود اما این بارحسش متفاوت بود.لو بیدار شده بود اما توانایی حرکت را نداشت. به اطراف اتاق نگاه میکند اما چیزی نمیبیند. سپس شروع میشود.
او پایین را نگاه میکند و میبیند آنابل پایین پایش ایستاده, عروسک به آرامی شروع به بالا رفتن از پایش میکند, از روی قفسه سینه اش می گذرد و همانجا میماند. چند لحظه بعد دست هاي عروسک دور گردن لو قفل میشود و شروع به خفه کردنش میکند. لو میگوید بعد از این رخداد از هوش رفته و صبح روز بعد به هوش آمده و اصلا نمی دانسته این رخداد واقعا افتاده بود یا یک کابوس بوده.
اما روز بعد پاسخ این سوالش را گرفت.لو در اتاق انجی به دنبال نقشه بود تا خود را برای یک سفر جاده اي حاضر کند که صدایی را از اتاث دُنا میشوند اما دُنا در منزل نبوده.لو فکر میکند کسی بی اجازه وارد منزل شده اما زمانی که متوجه میشوند صدا مربوط به آنابل بوده از وحشت بی حرکت میشود و ترسش دیگر بهبود پیدا نمیکند.
لو وارد اتاق دُنا میشود اما کسی را آنجا نمیبیند, آنابل به جای این که مثل همه ي وقت روی تخت باشد روی صندلی نشسته بوده و چیز دیگری تغییر نکرده بود. لو به سمت عروسک میرود اما ناگهان فلج وحشتناکی را در کل بدنش حس میکند و احساس میکند کسی پشت سرش هست.
احساس فلج در منطقه قفسه سینه اش افزایش مییابد. به پایین نگاه میکند جای پنجه میبیند طوری که گویی کسی رویش پریده و به شدت با پنجه به آو ضربه میزند. روی هم هفت اثر پنجه ایجاد میشود, سه ضربه عمودی و چهار ضربه افقی, همگی داغ و سوزان.لو با وحشت به اطرافش نگاه میکند اما هیچکس جز خودش آنجا نبوده. هیچ توضیحی جز آنابل به ذهنش نمیآید.
آثار خراش و آزار و اذیت
آثار خراش را دیگران نیز می توانستند ببینند. اما به شکل رازها آمیزی اثر خراش ها در عرض دو روز مفید شد. هیچ اثری هم از آن ها وجود نداشت.دُنا با یک کشیش به اسم پدر هگان تماس گرفت اما او گفت این موضوع مربوط به ارواح هست و او به قدرت بالاتری نیاز دارد. با اِد و لورن تماس گرفته شد
این زوج مثل شکارچیان ارواح بودند و به این مسائل رسیدگی میکردند. آن ها خیلی زود متوجه شدند عروسک روحی شیطانی و غیر انسانی دارد.وارن گفت این عروسک تسخیر نشده هست اما توسط یک روح بازرسی میشود. اشیاء بی جان را نمیتوان تسخیر کرد اما ارواح میتوانند به آن ها متصل شوند.
زوج وارن به موقع باخبر شدند چون آن ها احساس میکردند کارهای آنابل در ادامه می توانست باعث مرگ یکی از اعضای آن منزل شود.آپارتمان طی فرآیندی تمیز شد, اِد در این راستا میگوید; معنویت فضای منزل را با کلمات بالا بردیم که شامل هفت صفحه جملاتی بود که طبیعتی مثبت داشتند و مناع ورود شیطان به منزل میشدند. پافشاری ماروی این بود که منزل را سرشار کنیم از قدرت مثبت و خدا.
دُنا دیگر عروسک را نمیخواست.وارن ها قبول کردند که عروسک را با خود ببرند و اِد آنابل را برای نگه داری به موزه خود برد. اِد میگوید عروسک چندین مرتبه به کشیدن ترمز خودرو و منحرف کردن حکم آن اقدام کرده.
اِد برای جلوگیري از حملات عروسک آنابل روی آن آب مقدس ریخته و به نظر تاثیر گذار هم بوده. « چه حرفا »
وقتی به منزل رسیدند اِد عروسک را روی یک صندلی نزدیک میز خود میگذارد. او میگوید پس از مدتی عروسک روی هوا شناور شد اما پس از آن مجدد روی زمین افتاد. طی چند هفته اي که گذشت عروسک باز هم شروع به حرکت و چرخیدن در منزل میکند.
یک روز کشیشی به مشاهده اِد میرود. عروسک را روی صندلی میبیند, عروسک را برمی دارد و خطاب به آن میگوید; آنابل تو فقط یک عروسک پارچه اي هستی و نمی تواني به کسی صدمه برسانی و سپس آنابل را به گوشه اي می اندازد.اِد وحشت زده و با فریاد میگوید; بهتر بود این حرف را نمی زدی!
یک ساعت کشیش رفت, اِد و همسذرش از او خواستند وقتی به منزل رسید با آن ها تماس بگیرد تا مطمئن شوند که رسیده. چند ساعت بعد کشیش تماس گرفت, وقتی به یک چهار راه شلوغ رسیده بود ترمزهای ماشینش از کار می افتند و تصادف وحشتناکی میکند و به زحمت از آن جان تندرست بدر میبرد.
وارن ها تنها یک توضیح برای این رخداد میبینند و آنابل را به یک محفظه شیشه اي منتقل میکنند که حاوی دعاهایی بود, درب آن را قفل میکنند و در موزه قرار میدهند جاییکه این عروسک هنوز در آن قرار دارد.وقتی از لورن درمورد اوضاع عروسک شیطانی پرسیده شد او گفت پس از انتقال به موزه با کمک یک کشیش آنجا و عروسک را تقدیس کردیم.
دعاهایی وجود دارد که مانع جلوی شیطان را میگیرد – درست مثل حصار برقی برای سگ.به نظر میرسید که همه ي چیز پایان یافته اما گویی آنابل مهار شدنی نبود.لورن بارها اخطار داده بود که اگر کسی عروسک را مورد تمسخر قرار دهد رویدادها خوبی نخواهد افتاد.
روزی یک مرد به مشاهده موزه میرود او که حکایت هاي آنابل را شنیده بود شروع به دست انداختن مورد آنابل میکند و از او میخواهد اگر واقعا قدرتی دارد روی بدنش خراش ایجاد کند. اِد به آن مرد میگوید; پسرم باید از این جا بروی . کوشش میکند از او محافظت کند اما خیلی دیر بوده.
دوست همان مرد تعریف میکند ما روی دوچرخه بودیم و داشتیم به ماجرایی که درمورد آنابل گذرانده بودیم می خندیدیم و مسخره اش میکردیم که ناگهان او تصادف کرد و با سر به یک درخت برخورد کرد. « کلید رازها این حکایت مسخره کردن آنابل »
مرد بی درنگ کشته شد و دوستش نیز حدود یک سال در بیمارستان بستری بود.آنابل همان طور در قفسه ماند. لورن پس از مرگ همسرش مجدد به موزه بازگشت اما حاضر نیست حتی به این عروسک نگاه کند چون معتقد هست بدترین شیء موجود در موزه هست.
پیشنهادی برای شما: