بیوگرافی نوید پورفرج؛ مسیر بازیگری تا شهرت، ازدواج و همسرش
زندگی و بیوگرافی نوید پورفرج؛ از شروع بازیگری تا ازدواج
نوید پورفرج، بازیگر خوشچهره و کمحاشیه سینمای ایران، نمونهای از یک هنرمند است که به دور از جنجال و صرفاً با تکیه بر استعداد و انتخابهای هوشمندانه، توانسته جایگاه تثبیتشدهای در سینما به دست آورد. او که کار خود را با نقشهای سخت و چالشبرانگیز آغاز کرد، امروز به یکی از بازیگران قابل اعتماد برای نقشهای پیچیده تبدیل شده است.
از کرمانشاه تا کلاسهای سرنوشتساز بازیگری
نوید پورفرج در دوم اردیبهشت ماه ۱۳۶۷ در کرمانشاه و در خانوادهای پنجنفره متولد شد. اگرچه او در دانشگاه، رشتهی مهندسی فناوری اطلاعات (IT) را در دانشگاه آزاد پرند دنبال کرد، اما شور و اشتیاق اصلیاش در دنیای هنر و نمایش بود.
سفر هنری او در هجده سالگی و با ثبتنام در کلاسهای بازیگری زندهیاد امین تارخ آغاز شد. این دورهها پایههای اساسی بازیگری را به او آموخت، اما نقطهی عطف واقعی در آموزش او، حضور در دورههای پیشرفتهی هومن سیدی بود.
پورفرج بارها تأکید کرده که مدیون هومن سیدی است. او میگوید: «دورهای که زیر نظر هومن سیدی گذراندم، با همهی دورههای دیگر متفاوت بود. احساس میکردم بُعدهایی در من وجود دارد که باید آنها را پیدا کنم و به نمایش بگذارم و این اتفاق سر کلاسهای هومن سیدی برایم افتاد.»
ورود طوفانی با «مغزهای کوچک زنگزده»
اولین نقش جدی و حرفهای نوید پورفرج که او را به سینمای ایران معرفی کرد، نقش «امیر» در فیلم تحسینشدهی «مغزهای کوچک زنگزده» (۱۳۹۶) به کارگردانی استادش، هومن سیدی بود. این فیلم تلخ و جنایی که به شدت مورد توجه منتقدان داخلی و خارجی (از جمله نشریه هالیوود ریپورتر) قرار گرفت، سکوی پرتابی بینظیر برای او بود.
پورفرج برای ایفای نقش «امیر»، که حرکات بدنی خاصی داشت، تمرینات بسیار فشردهای انجام داد. او در این باره میگوید: «برای درک بهتر فضا، مدتی را میان کارتنخوابها در حاشیه تهران، نزدیک اتوبان آزادگان گذراندم و با افرادی که در کمپ ترک کرده بودند به محلههایی رفتم که تقریباً کسی را راه نمیدادند. صحنههایی که آنجا دیدم را هیچگاه فراموش نمیکنم.»
تثبیت جایگاه با نقشهای چالشبرانگیز
پورفرج پس از موفقیت فیلم اول، تلاش کرد تا در نقشهای بعدی خود متمایز ظاهر شود و در یک قالب کلیشه نشود.
مغز استخوان (۱۳۹۸): دومین درخشش او در فیلم «مغز استخوان» به کارگردانی حمیدرضا قربانی بود. او در این درام اجتماعی سنگین، در کنار بازیگران بزرگی چون پریناز ایزدیار، بابک حمیدیان و جواد عزتی قرار گرفت. پورفرج از این همکاری، بهویژه با جواد عزتی، به نیکی یاد میکند و میگوید: «از نظر من جواد عزتی نابغه و یکی از بهترین بازیگرانی است که دیدهام. در همان زمان کوتاه همکاری، از اخلاق خوب و حرفهایگری او بسیار آموختم.»
زالاوا (۱۳۹۹): این فیلم به کارگردانی ارسلان امیری، جایگاه پورفرج را به عنوان یک ستاره نوظهور تثبیت کرد. «زالاوا» که در ژانری متفاوت (ترسناک/کمدی) ساخته شده بود، در جشنوارههای معتبری چون ونیز درخشید و جوایز متعددی کسب کرد و بازی پورفرج در نقش یک استوار جدی در روستایی خرافهزده، بسیار مورد توجه قرار گرفت.
اوجگیری در نمایش خانگی و پروژههای بزرگ
در سالهای اخیر، نوید پورفرج حضور پررنگ و موفقی را در پروژههای شبکه نمایش خانگی و فیلمهای مهم سینمایی تجربه کرده است:
سریال بامداد خمار: شاید متفاوتترین نقشآفرینی او تا به امروز، بازی در نقش «رحیم نجار» در سریال «بامداد خمار» به کارگردانی نرگس آبیار باشد. او در این اقتباس ادبی، نقش جوانی از طبقه پایین جامعه را بازی میکند که عاشق دختری اشرافی میشود. منتقدان بازی او را «قلب تپندهی درام» نامیدند و توانایی او در نمایش غرور، نجابت و شور درونی یک عاشق طبقه فرودست را ستودند. این نقش ثابت کرد که پورفرج توانایی عبور از نقشهای شهری و معاصر به فضاهای تاریخی و ادبی را نیز دارد.
سریال وحشی: او در فصل جدید سریال «وحشی»، بار دیگر با هومن سیدی همکاری کرده و در کنار بازیگران بزرگی چون جواد عزتی قرار گرفته است.
همکاری با ابراهیم حاتمیکیا: پورفرج در ادامه مسیر موفق خود، در پروژه سینمایی عظیم «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا نیز به ایفای نقش پرداخته است.
زندگی شخصی: آرام، خصوصی و طرفدار پرسپولیس
نوید پورفرج در زندگی شخصی فردی کمحاشیه و خصوصی است. او ترجیح میدهد تمرکز اصلیاش روی فعالیتهای هنریاش باشد و اطلاعات زیادی از خانواده و روابطش منتشر نکرده است.
بر اساس گزارشها، نوید پورفرج مجرد است و تاکنون ازدواج نکرده است. او علاقهی شدیدی به فوتبال دارد و از طرفداران سرسخت تیم پرسپولیس تهران است و گاهی برای تماشای بازیها به استادیوم نیز میرود.
تأثیر و اهمیت نوید پورفرج
نوید پورفرج نماینده نسلی از بازیگران است که با تکیه بر آموزش اصولی، تعهد به نقش (مانند تجربههای واقعی برای درک شخصیت) و انتخابهای متنوع، خود را به سینمای ایران تحمیل کردهاند. او با عبور موفقیتآمیز از ژانرهای مختلف، از درام اجتماعی تلخ («مغزهای کوچک زنگزده») تا ژانر وحشت («زالاوا») و درام عاشقانه-تاریخی («بامداد خمار»)، ثابت کرده که بازیگری چندوجهی و قابل اعتماد است و به یکی از چهرههای مهم سینمای دهه اخیر ایران تبدیل شده است.