عکس پروفایل دخترونه اسپرت بدون نوشته

در عکس پروفایل دخترونه اسپرت بدون نوشته شما همراهان عزیز سایت عکس نوشته می توانید مجموعه ای زیبا از عکس پروفایل های اسپرت دخترانه را با کیفیت عالی دانلود و مشاهده نمایید.

عکس پروفایل دخترونه اسپرت بدون نوشته

عکس پروفایل دخترونه اسپرت بدون نوشته
 

[highlight]عکس پروفایل دخترونه شیک و سراسر رنگی از دختر اسپرت بدون متن و نوشته[/highlight]

زخمه بر ساز تو از دور نمیدانی چیست
سوز غم داری و ماهور نمیدانی چیست

شعر ها مرثیه ی داغ فراقت گفتند
بغض هر واژه بر این شور نمیدانی چیست

خشت در خشت، همه غربت مان دیوار است
از دل آینه مهجور نمیدانی چیست

در فضای قفسی تنگ … وَ از پشتِ حصار
دیدن سحره ی مسرور نمیدانی چیست

“لن ترانی” نکند خواهش دل را خاموش
آتش عشق تو در طور نمیدانی چیست

رفتی و نغمه ی ماهور نمی دانی چیست
دل تنگ و نت سنتور نمی دانی چیست

بعد تو کودک دل همسفر ساقی شد
طعنه ی دشمن مخمور نمی دانی چیست

رفتنت قصه ی دردی ست به اندازه ی غم
غصه و فاصله ی دور نمی دانی چیست

به خدا درد فراق و شب هجران مرگ ست
کاخ تنهایی چون گور نمی دانی چیست

آخرین تیر نگاهت به دلــــــــــــــم آتش زد
برق چشمان توی حور نمی دانی چیست

از شوک رفتن تو لاله ی دل پژمرد و …
درد صد وصله ی ناجور نمی دانی چیست

گفته بودی می روی از این سرای لعنتی
رفته بودی بار دیگر آمدی اینجا چرا ؟

بارها خود را ملامت کردم از احساس خویش
مهر تو از دل که راندم ،‌ آمدی حالا چرا ؟

در میان خواب و در بیداری ام دلبر تویی
حال من این گونه احوال شما بر ما چرا ؟

عکس پروفایل نامردی روزگار تلخ

هر کجا دیدم تو را فریاد کردم عشق را
اینچنین سردی تو مثل سوز دی با ما چرا؟

دشمنی با باغبان دل اگر دیدی خطاست
گر جفا کردی بدان شام غم آلآله هاست

عشق را در پرده ی تزویر معنا می کنند
عاشق بی حیله ناچار دورنگی و ریاست

کاشکی می شد ازاین نامردمی هادور شد
آه ! اشعار دلم گویی به دردی مبتلاست

دوست می داند غمم را کاش دشمن نیز هم
حرف نفرت دور از افکار اهل کبریاست

عشق را پاشید و عاشق شد خدای عاشقان
غیر شعر عاشقی دور از مرام اولیاست

کاشکی با واژه هایم باز عاشق می شدی
چون خِرد با عشق کار عاشقان انبیاست

کوری و سیطره ی نور نمیدانی چیست
در تب حادثه ای کور نمیدانی چیست

پشت خورشید زمان ماه چرا پنهان است
درد این فاصله ی دور نمیدانی چیست

یک غزل مانده که تا فصل شقایق برسد
پشت پرچینی و محصور نمیدانی چیست

ای دل لک زده در حسرت پرواز بلند
زندگی در ستم گور نمیدانی چیست

آی همسایه ی خورشید در آن برج بلند
غربت این شب دیجور نمیدانی چیست

شهد لبخند تو میخانه و ترتیل دعاست
مستی از سوره ی انگور نمیدانی چیست

آتش افتاده به نخل های پر از خاطره ها
تب و آب و عطش و هور نمیدانی چیست

تُنگ ،تَنگ و هوس صید سر صیاد است
تهمت بوسه لب تور نمیدانی چیست….

سایه ” سرو” درین مهلکه” ناز”ست رفیق
تو ولی ،نعمت هاشور نمیدانی چیست..!

امتیاز بدهید
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.