عکس نوشته زن آزادی

در عکس نوشته زن آزادی شما همراهان عزیز سایت عکس نوشته می توانید عکس نوشته با موضوع زن زندگی اش را داد تا ما آزاد باشیم را با کیفیت عالی مشاهده کنید.

عکس نوشته زن آزادی

زن آزادی لبریزترین ساغر کوثر بودن
ارزنده‌ترین بنده ی داور بودن

احساس قشنگی ست ، ولیکن نشود
همپایه ی یک لحظه که مادر بودن

عکس نوشته زن آزادی

خورشید باش و در هوس ماهتاب نه!
دریاچه‌ای معطل یک قطره آب نه!

گندم شو! خوشه‌خوشه شو، روی خودت بِروی
اما در آستانه‌ی یک آسیاب نه!

عکس نوشته زن آزادی

ای دوردست حبه‌ی سرمست حاضری_
یک لاابالی از تو بگیرد شراب؟ نه…

تا خوابِ بیشه بخشی از آباد بودن‌است
نارس‌نهال! خواب بمان و خراب نه !

با هرچه باطن‌آینه هم‌سفره شو ولی
با کفرمسلکانِ مسلمان‌مآب نه

تا فرق بین شیوه‌ی هر پهلوانی‌است
رستم شدی شدی! ولی افراسیاب نه

جاری نشو به هر لبِ آری چشیده‌ای
هر هرزه را جواب کن و مستجاب نه

فکری‌ام… فکر مرگ، فکر سقوط!
شاید اصلا درست‌تر این است
مثل تو باید از کجا بپرم
زندگی کردنم اگر این است

عکس نوشته زن آزادی

 

خبری نیست خوب شد رفتی
روزها؛ فحش و داد، شب؛ گریه
حداقل در این سگ‌آبادی
آدمیزاد بیشتر این است

گاه باید سکوت را خفه‌ کرد
گردن جاده را گرفت و فشرد!
گاه جز آه هیچ راهی نیست…
بی تو ساعات این سفر این است

ساکت و بی‌غرور و ژولیده
از زمین و زمانه ترسیده
از علی، آنکه با تو کوچیده
سایه‌ای مانده مختصر این است

خنده‌دار است خنده‌دار ولی
آن علی با تمام سنگدلی
انقدر گریه کرد شاعر شد
هنر عشق بی‌پدر این است

عکس نوشته شهادت و ضربت خوردن حضرت علی

هر کس آمد گرفت دستم را
گفت خون‌گرمی و نمی‌دانست
دست‌هایم دو بال ققنوس‌ است
از جگر می‌کشد شرر این است

من که باور نمی‌کنم خون است
گاهی از عکس‌هات می‌پرسم
شفقی در غروب موی تو یا
فلق چشم بی‌سحر این است…

خفته ست درست رو به رویم در خاک
تندیس تمام آرزویم در خاک

هر سال ،بلوغِ روزِ مادر جاری ست
با چشمه ی اشک،جست و جویم در خاک

بعد از تو خوراک من شده غم ، مادر !
بر شانه ی من غم دوعالم …مادر !

از روز غروب مهرِ مهرانگیزت
تاریک شده ست روزگارم ، مادر !

یک عمر برام زیستی ، مادر جان !
باور نکنم که نیستی ، مادر جان !

هرشب که پرِ شکسته ی من تب داشت
تا صبح مرا گریستی مادر جان !

زن آزادی

امتیاز بدهید
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.