عکس نوشته دیالوگ سریال های تلویزیونی 97
در عکس نوشته دیالوگ سریال های تلویزیونی 97 می توانید شاهد متفاوت ترین عکس نوشته از دیالوگ های عاشقانه سریال های تلویزیونی و سینمایی را همراه با متن مشاهده کنید و …
عکس نوشته دیالوگ سریال های تلویزیونی 97
باید عاشق شد !
باید عاشق شد و خواند
باید اندیشه کنان پنجره را بست و نشست
پشت دیوار کسی می گذرد ، می خواند:
“باید عاشق شد و رفت
چه بیابانهایی در پیش است!”
عکس نوشته بلاتکلیفی
من تو را آسان نیاوردم بدست!!!!
من تو را آسان نیاوردم بدست!!!!
ای از عشق پاک من همیشه مست
فارغ از آن دل که پای تو شکست
مــن تو را آســـان نـــیاوردم به دست
سنگ بودی ، کیمیایت شد دلم
از تو باری شد به روی مشکلم
مــن تو را آســـان نـــیاوردم به دست
بارها این کودک احساس من
زیر باران های اشک من نشست
عکس نوشته وقتی کسی بهت اهمیت نمیده
مــن تو را آســـان نـــیاوردم به دست
در دل آتش نشستن ، کار آسانی نبود
راه را بر اشک بستن ، کار آسانی نبود
با غروری هم قد و بالای بام آسمان
بارها در خود شکستن ، کار آسانی نبود
بارها این دل به جرم عاشقی
زیر سنگینی بار غم شکست
عکس نوشته وقتی حرف تو دلت زیاد میشه
روز بعد از رفتن تو…!
روز بعـــــد از رفــــتن تو…..!
روز بعد از رفتن تو ….آینه جا خورد تا منو دید ….
آینه با من گفت و گو کرد….اول از حال تو پرسید …
روز بعد از رفتن تو ….رازقی مرد …باقچه خشکید ..
دل اطلسی شکستو شعرم از دست تو رنجید…
روز بعد از رفتن تو ….ظلمت تازه ورق خورد …
نسترن های رو تاقچه بی تو پر پر شد و پژمرد
نفس هامو سینه پس زد …زمین عاشقاشو بلعید…..
شیشه پنجره یخ زد … بارونه فاجعه بارید
عابر دیوونه این بار به من دیوونه خندید …….
عکس یادگاری ما بعد تو منو نبخشید….
عکس نوشته انصاف نیست
خداحافظ همین حالا ….همین حالا که من تنهام ….خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین به یاد اون همه تردید …به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید……
اگه گفتم خداحافظ ..نه این که رفتنت سادست ..نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جادست…
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها…بدونی بی تو و با تو همینه رسمه این دنیا….
خداحافظ…….همین حالا…خداحافظ
عکس نوشته یاد گرفتم بخندم
عشق من و تو ؟ …آه
این هم حکایتی است.
اما، در این زمانه که درمانده هر کسی
از بهر نان شب،
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست…..!
عکس نوشته مرد باید غر بزن
از تو فقط خاطره ای دوردست ماندست
خاطره ای مثل ابر…… خاطر ای مثل مه ، مثل باد….
خاطره ای که همه تکه هایش
کم کم از هم گسست….
در یادم خوب هست..
روزی که از کوچه ها … در باران رد شدی
-وقتی طوفان نشست-
بی صدا …. در پشت پنجره قلبی شکست….!
