عکس دختر برای پروفایل طبیعی
در عکس دختر برای پروفایل طبیعی مجموعه ای بی نظیر از عکس پروفایل دختر واقعی و طبیعی برای شما و به درخواست مکرر شما عزیزان فراهم کردیم که شامل 47 عکس پروفایل جذاب برای شماست همراه ما باشید و با نظرات گرمتون ما را راهنمایی کنید و انگیز بخشید.
عکس دختر برای پروفایل طبیعی
زدی خنده بر ماه،کوکب در آمد
و از آسمان صد مخاطب در آمد
عکس دختر برای پروفایل طبیعی همین که دوتا چشم خود باز کردی
دوتا جام از مِی لبالب در آمد
هیچ یک از تصاویر مربوط به ایران نبوده و از سراسر جهان و مدلینگ ها بهره گرفته شده است
به آتش فشان اشتباهش گرفتند
دلی را که از کوره ی تب در آمد
گذر کردی از کوچه ی می فروشان
و از خانه ها بانگ یارب در آمد
بلا شد غم دوری ات بر دلی که
به بزم نگاهت مقرب در آمد
مقرب ترین بنده هم پای عشقت
گریزانِ از دین و مذهب در آمد
همین که نشستم که بنویسم از تو
صدای قلم با مرکّب در آمد
تفأل به چشمت زدم،شعر تازه
تفأل به مویت زدم شب در آمد
علی زارعی رضایی
بی من آنجا، غافل ازمن، غافل ازاین انتظار
بی تو اینجا، بیقرارم، بیقرار بیقرار!
تا بیایی، با همه احوالپرسی میکنم
تا نگویند اهل کوچه، آمدم اینجا چکار
ریشه در تنهاییام دارد، نه در تنخواهیام !
درک من سخت است با این مردم ناسازگار
عکس دختر خوشتیپ باکلاس
عکس طبیعی دختر
عکس دختر برای پروفایل طبیعی با حجاب
عکس دختر برای پروفایل طبیعی از پشت
عکس نیمرخ دختر خوشگل برای پروفایل
عکس دختر برای پروفایل طبیعی ۱۶ ساله
عکس دختر برای پروفایل واتساپ
عکس دختر برای پروفایل طبیعی ایرانی
دیرکردی یا زمان از دست من خارج شدهست؟
دیرکردی مطمئنا!! من که روزی چند بار…
از خدا پنهان نبوده، از تو پنهان میشوم
از تو که هر قدر هم پنهان شوی باز آشکار…
دوستت دارم غریبه،،! همچنان بافاصله
دوستت دارم، نمیدانم چرا دیوانه وار…
باغات آباد است، حق داری که چادر سر کنی
سیب صورت، چشم خرما، گونه حلوا، لب انار!…
ناخوشی، شاید برایت استراحت داده اند
وای یعنی ناخوشی امروز؟ یاپروردگار!!!
ناخوشم، گیجم، غمینم، خستهام، ماتام، ببین
با نبودت هر بلایی بود آوردی به بار!
هی غریبه ! میروم امانمی دانی چقدر
بی تو اینجا بی قرارم بی قرار بی قرار…
مجتبی سپید

زنی به هیأت دوشیزه های دربار است
که چشم روشنِ او قهوه های قاجار است
مرا کشیده به صدسال پیش و میگوید:
برای شاعرِ مشروطه، عاشقی عار است
مرا کشانده به شیراز دورهی سعدی
خجالتم بدهد؛ بهتر از تو بسیار است
دو چشم عطری او آهوان تاتار است
زنی که هفت قدم طی نکرده عطار است
شبی گره شد و روزی به کار من افتاد
زنی که حلقهی موی طلایی اش دار است
به گریه گفتمش از اشتباه من بگذر!
به خنده گفت که در انتقام، مختار است
زنی که در شبِ مسعودیِ نشابورش
هزارها حسنک مثل من سرِ دار است
زنی که چارستونِ دل مرا لرزاند
چهلستون دلش، بیستونِ انکار است
زنی که بوی شراب از نفس زدنهایش
اگر به «قم» برسد کار ملک «ری» زار است
اگر به «ری» برسد، ری اگر به وی برسد
هزار خمرهی چله نشین به می برسد
مهدی فرجی

